یادداشت

آیا رابطه ای بین ادب و ادبیات هست؟ – شهریار رستمی

    مشخصاً ادبیات مجموع ادب ها است؛ که گاه به صورت شفاهی است و گاهی هم به صورت مکتوب در کتابها می آید و انسان را شایسته نام انسانیت می کند. براستی چه چیزی جز ادبیات هست که بتواند؛ بهتر از آن ممیزه مابین انسان از سایر حیوانات باشد؟

    پس چرا امروزه والدین تا این اندازه از ادبیات بچه هایشان غافل هستند؟. آیا تمرین ساکت نگه داشتن کودکانشان با گوشی و بازیهای کامپیوتری جای ادبیات را در زندگی آنها پر خواهد کرد؟. این برنامه ها که اکثراً ترویج کشت و کشتار اعمال ضد انسانی هستند . آیا از قصه های مادربزرگها که سینه به سینه گشته تا نسل های آینده را هم سیراب از معرفت و انسانیت کنند، در گوش بچه هایتان زمزمه می کنید؟.  والدین محترمی که به بهانه رسمی بودن، زبان فارسی را به جای زبان کوردی به بچه هایتان آموزش می دهید؛ آیا از نظامی در نوجوانی و حافظ و سعدی در جوانی با آنها سخن گفته اید؟

      در اینجا روی سخن من با همولایتی های است؛ که بچه هایشان را از ادبیات شفاهی کوردی بی بهره کرده اند. که به هر طریقی بوده نسل گذشته را ادب کرده اند، و به قضاوت حداکثری ما از بسیاری از جهات خیلی بهتر از نسل کنونی هستند.

   بخش بزرگی از ادبیات ما کورد زبانها؛ همین پندها و ضرب المثل ها، لالایی ، مور و مویه، یا بیت مشکه ها هستند. که خیلی وقت هست حتی از زبان مردم به عنوان کنایه هم ناپدید شده اند.  این مجموعه ادب ها مانند ستونهایی زندگی اجتماعی انسان را از سقوط نجات می دهند؛ در بزنگاههای خاصی به داد انسان می رسند تا لذت خوی جانوری خود را با آرامش زندگی اجتماعی عوض کند و از دست زدن به اعمال بی ادبانه جلوگیری کند. آیا شما که ادبیات شفاهی خود را هیچ انگاشته اید. به فکر جایگزینی برای اصطلاحاتی چون (منال خوەێ شیرنە ئەێەوێ شیرنترە)(بچه شیرین است، اما ادبش شیرینتر است ) بوده اید؟

      مسلماً نه، چون اگر میبودین امروز شاهد این نسل پوچ بی معنی نبودیم. که حتی توان نگه داشتن زندگی و ازدواجشان را ندارند (چنانچه از آمار شفاهی بر می آید ۹۰% دهه هفتادیهای ازدواج کرده در استان ما کرمانشاه زندگیشان از هم پاشیده).  دختری که به خاطر اینکه مجبور نشود جوراب شوهرش را بشورد، با خانه برگشته و هزار انگ به شوهرش چسپانده و پدر و مادر را قانع می کند؛ که این پسر کن لم یکن است؛ که البته پسر هم شایسته این وصله همه جوره هست؛ جز این است که ادبیات فمینستی که به دست دختر رسیده چیزی ناقص است. و اصلاً چنین ادبیاتی شایسته نام ادبیات هم نیست. پس بیاید برای حفظ نسل و دودمانمان  هم شده ادبیاتمان را حفظ کنیم.

.

یادداشت‌ها،مقالات و …..  آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان می‌کنند و بازتاب دیدگاهی از سوی هساره نیستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا