آفتی بنام کوردی خوارین!! – ئاکۆ جەلیلیان
زبان کوردی با تمام گویشها و گونههایش سالهاست که در زاگروس همیشه سربلند؛ از آرارات تا کبیر کوه تکلم میشود و هیچگاه ازجانب گویشورانش تهدید نشده و بالعکس همیشه از جانب دشمنان و اکنون نیز از جانب برخی نویسندگان و پژوهشگران حوزەهای زبان کوردی مورد بیاحترامی و محدود و محصورکردن بوده است. تا همین اواخر “سدهی گذشته” همه خود را کورد و زبانشان را کوردی یا گونهای از زبان کوردی که عمدتا نام ایل یا عشیرهی خود را بعنوان پسوند به زبان کوردی اضافه میکردند علیرغم آنکه به مانند ما سواد کافی برای دستهبندی و شناسایی گونه و خوشههای زبان کوردی نداشتند، مانند: کوردی هورامی؛ کوردی کلهری؛ کوردی کورمانجی؛ کوردی زنگنهای؛ کوردی …..
زبان كوردی دارای گویشهای گوناگون و متفاوت است اما این بدان معنا نیست كه دارای زبانهایی جداست و اكثر زبانشناسان بخوبی میدانند كه حتی قویترین و تواناترین زبانهای دنیا نیز گویشهای متفاوتی دارند و این خود نوعی تنوع است. دكتر معین در مقدمهی “برهان قاطع” مینویسد: انگلیسی زبانهای لندن و ولز و اسكاتلند كه انگلیسیزبانند و به یك زبان سخن میگویند آنقدر متفاوتند كه كسانی كه خارج از این حوزه باشند برای فهم واژگان دچار مشكل میشوند[۱]. از گذشته تا به حال برای زبان کوردی تقسیم بندیهایی در نظر گرفته و نوشته شده است که قدیمیترین آنرا میتوان تقسیمبندی “شرف خان بدلیسی” در کتاب “شرفنامه” دانست که نویسنده در آن زبان کوردی را به چهار شاخه اصلی : کرمانجی، کلهری، هورامی (گورانی) و لوری تقسیم میکند. البته پس از او دیگران نیز تقسیمبندیهایی برای زبان کوردی در نظر گرفتهاند که اکثرا بر اساس مناطق جغرافیایی است و توجه زیادی به ساختار زبان، دستورزبان، دستگاه هجایی و ساختار و سازمان ایلی و همچنین پیوستگی جغرافیایی این لهجهها در میان کوردها نداشتهاند.
در این اواخر عدهای از دوستان به ظاهر دلسوز و آگاه! از سر آگاهی یا دلسوزی “شاید هم از سر غرض ورزی” مبناهایی خود ساخته و بیاساس برای حوزهای زبان کوردی ارایه میدهند که بیشتر مدح شبه به ذم است تا چیزی دیگر. و آنچه مایهی تاسف و نگرانی است و میتواند تاثیر مخربی بر روح و روان گویشوران زبان کوردی داشته باشد این است که حوزهی جنوبی زبان کوردی بسان موش آزمایشگاهی این آقایان شده و از تحلیلهای تاریخی ناروا گرفته تا مسایل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی این سامان مورد هجمه قرار میگیرد. یکی از این هجمههای واقعا دردآور تعریف مبنایی به نام “کوردی خوارین” است.
تا چند سال پیش از این بدون هیچ دلیلی مبنایی به نام “کوردی گورانی” بر این دیار تحمیل شده بود که هیچ ربطی به جغرافیایی با این وسعت نداشت و معلوم هم نشد که اساسا چرا کوردی گورانی؟
پس از کلی کلنجار رفتن و تفهیم این نکته که “گورانی تنها یک سبک شعر”ی است نه چیز دیگر، با اکراه و … این مبنا به حاشیه رفت و نتیجهی آن ظهور مبنایی نادرستتر و بسیار توهینآمیزتر به نام “کوردی خوارین” شد. این مبنای ناشناخته که اخیرا سر از کتب درسی دانشگاه کوردستان نیز درآورده و پیش از آن در رادیو و تلویزیونهای کوردی بشکل بسیار گسترده استعمال میشد؛ نتیجهی تقابل آشکار و توهین به شعور گویشوران “البته نه از روی غرضورزی که بیشتر به یک سوتفاهم یا ناآگاهی میماند” ایلام و کرماشان و لرستان است و جز به حاشیه کشیدن و منزوی کردن این سه استان کوردنشین دستآوردی ندارد. نیاز به کالبدشکافی ندارد که: هرگاه شاخصه یا موتیوی ارایه شد و مورد پسند قرار گرفت، لازمالاجرا است و تغییر آن منوط به استدلال منطقی است که باید تمام جوانب و توجیهات اقتصادی؛ هنری؛ اجتماعی؛ سیاسی و الیآخر را طی کند.” درست مانند اینکه بنده بگویم نویسهی “ژ” که برای این واج تعریف شده و اکنون شاخصهای شناخته شده و کاربردی است تنها به دلیل اینکه باب طبع بنده نیست تغییر میدهم و مینویسم “ﺾ” و همه باید با این تغییر خود را سازگار کنند. منادیان این مبنای من درآوردی هیچگاه از نویسندگان یا محقیقین این سه استان نظرخواهیای نکردهاند و یکطرفه به قاضی رفتهاند ضمن آنکه سندی هم برای این مبنا ندارند؛ یعنی اینکه گفته یا نوشتهای از کسی یا کسانی که “حداقل بیست سال” پیش از این دستی در تقسیمبندی زبان کوردی بر آتش داشتهاند و دلایلی را برای این نامگذاری مطرح کردهاند را رو نمیکنند. آقایان ما کودک شیرخواره نیستیم که در بدو تولد؛ به صرف اینکه قدرت تکلم یا تعقل نداریم نامی تحمیلی برایمان انتخاب کنید!! چرا به موتیوها و دستهبندیهای زبانی نویسندگان و محققین حوزهی زبان کوردی نظری از روی تفنن نیانداختهاید؟ کدام یک از این محققین نامی از مبنایی بنام کوردی خوارین بردهاند؟ آیا به بار روحی و روانیای که این مبنای نادرست در پیکرهی گویشوران تزریق میکند اندیشیدهاید؟ شما در آن بالا و در صدر قرار دارید و ما در این پایین؟ آیا به عواقب روحی روانی این نکته توجه کردهاید؟ جالب است کوردی بانین چرا ندارید و شامل کدام حوزهی زبانی است؛ و چرا کوردی خوارین؟؟ شاید هم حوصلهی خواندن مطالب محققین حوزهای زبان کوردی را نداشتهاید و یا شاید هم خود را یکهتاز زبان و فرهنگ کورد میدانید! شاید هم تعمدی در کار است؟!.
برای تنویر افکار عمومی و آگاهی بیشتر شماها “همانها که در بوق و کرنا میزند و برای حوزهی زبان کوردی جنوب بدون دخیل کردن نظر پژوهشگران و کنشگران ادبی و مدنی تصمیم میگیرد” خلاصهای از تقسیمبندیهای زبان کوردی را متذکر میشوم شاید در جهت اصلاح خود کوشا باشید و کمتر ما را مورد تمسخر قرار دهید، نسل جدیدی که در پی هویت گمشدهی خود است ” البته گم نشده، بلکه به عمد تخریب و کم ارزش شده” هم ما را مسئول میداند که چرا دم برنیاوردیم و هم شما را مورد ماخذه قرار میدهد که چرا زبان آنها را تا حد یک … تنزل دادهاید. برای نمونه نظر چند محقق برجسته و تقسیم بندیهایشان را ارائه میکنم که نامشان و آثارشان برای همگان روشن است و امثال شما حتی جاروکش درب منزلشان هم نیستید :
“توفیق وهبی” زبان کوردی را اینگونه تقسیم میکند :
- کرمانجی
الف : کرمانجی شمال از شاخههای زیر بوجود آمده است. بادینانی – بوتانی – آشتیانی – هکاری و بایزیدی
ب : کرمانجی جنوب از شاخههای زیر بوجود آمده است . مکری- مهابادی – سورانی (بوکانی) – اربیلی – سلیمانیه – کرکوکی – اردلانی
- لوری شامل : بختیاری – لکی – فیلی – کلهری و ممسنی
- گوران شامل : باجلانی – کاکهیی – زنگنه و هورامانی
- زازایی
استاد “محمد خال” گردآورندهی فرهنگ خال، زبان کوردی را به چهار دسته تقسیم میکند:
- زازا
- کرمانجی راست شامل : سورانی – بابانی – مکریانی- اردلانی – کلهری – گورانی
- کرمانجی چپ شامل : شمالی – بوتانی – بادینانی – هکاری – بایزیدی – شمدینانی
- لری شامل : بختیاری – لکی – فیلی
و تقسیم بندیهای دیگر که عمدتا به این صورت است و بر اساس جغرافیا نوشته شده :
- کوردی شمال ( کرمانجی شمالی ) : کرمانجی = کوردهای ترکیه، سوریه، شمال خراسان، بخشی از کوردستان عراق، بخشی از کوردستان ایران، ارمنستان و دیگر کشورهای شوروی سابق .
- کوردی وسط ( کرمانجی میانی ) : شامل سورانی در کوردستان عراق و کوردستان ایران.
- کوردی جنوب ( کرمانجی جنوبی ) شامل = کلهری، لکی و لری در کوردستان ایران و کوردستان عراق .
“پرفسور محمد امین زکی بگ” میگوید : لهجههای زبان کوردی چند دستهاند و بزرگترین آنها لهجهی کرمانجی است، با استناد به کتاب شرفنامه، کوردها و زبانشان را چهار دسته میداند: کرمانج – کلهر – گوران – لر .
“پیوتر لرخ” زبان كوردی را به پنج گویش اصلی تقسیم بندی میكند[۲]:
۱- زازا ۲- كورمانجی ۳- كلهری ۴- گورانی ۵- لوری
“اسكارمان” زبان كوردی را در سه حوزهی زبانی تقسیم بندی میكند كه به ترتیب: حوزهی غرب؛ حوزهی شرق و جنوب است. اسكارمان معتقد است گورانی و زازاكی جدای از زبان كوردی است.[۳]
“ای.ب. سون” در كتاب خود بهنام (Grammar Of Kurmanji Or Kurdish Langauge. 1913) زبان كوردی را به سه بخش كورمانجی ژورین، كورمانجی ژیرین، لوری-زازا (هورامی و گورانی) تقسیم بندی میكند.[۴]
“ضیا گوكلاپ” در اثر خود بهنام (kürt aşiretleri hakkînda sosyolojik tetkikler) زبان كوردی را به پنج گویش تقسیم بندی میكند كه به ترتیب: كورمانجی- زازا- سورانی – گورانی – لوری است[۵]
“دكتر مكنزی” زبان كوردی را به سه گروه تقسیمبندی میكند: گروه باكوور یا شمال گروه ناوین یا میانه و گروه باشوور یا جنوب.[۶]
“جمال نبز” معتقد است زبان كوردی چهار بخش اصلی دارد: كوردی شمالی –كوردی میانه – كوردی جنوبی- گورانی زازا.[۷]
“علاالدین سجادی” نیز در كتاب خود بهنام (دهستوور و فهرههنگی زمانی كوردی- عهرهبی و فارسی) زبان كوردی را به دو بخش تقسیمبندی كرده است كه عبارتند از: كورمانجی بهدینانی و سورانی.[۸]
“فوات ههمه خورشید” در كتاب خود بهنام (زمانی كوردی، دابهشبوونی جوغرافیایی دیالكتانی) زبان كوردی را به چهار دسته تقسیمبندی میكند: كورمانجی شمالی- كورمانجی میانه- كورمانجی جنوب- گورانی.[۹]
“امیرحسنپور” در اثر خود بهنام (National And Languoge In Kurdistan 1918 -1985) هم زبان كوردی را به چهار گروه تقسیم میكند كه عبارتند از: كورمانجی- گورانی- هورامی- كرماشانی.[۱۰]
“دكتر كمال فواد” زبان كوردی را به چهار گویش اصلی تقسیمبندی كرده است: كوردی غربی- كوردی شرقی- كوردی جنوبی- كوردی زازا/گورانی.[۱۱]
“زندهیاد زبیحی” نیز زبان كوردی را به سه بخش تقسیم میكند:[۱۲]
۱- گویشهای شمالی: ههركی؛ شكاكی؛ جهلالی (بایزیدی)؛ ههكاری؛ بوتی؛ جزیری؛ عفرینی؛ دومبلی؛ بادینی؛ …
۲- گویشهای میانه: موكریانی؛ سورانی؛ سلیمانیهای؛ شوانی؛ جافی؛ سنهیی؛ گهروسی؛ …
۳- گویشهای جنوبی: كرماشانی؛ كهلوری؛ كولیایی؛ پایرهوهندی؛ لهكی؛ لوری؛ …
جدای از غلط یا درست پنداشتن این دستهبندیها؛ در تمامی این تقسیمبندیها نامی از “کوردی خوارین” وجود ندارد؛ حتی بشکل تحتالفظی!!!!. نامی هم از کوردی گورانی بعنوان شاخصه اصلی برای حوزهی زبانی این سه استان متواتر نیست زیرا آنها بخوبی میدانستهاند که گورانی علاوه بر اینکه یک سبک شعری است؛ دارای مولفههای بیشماری است که نمیتواند نمایندگی حوزهای از زبان کوردی را عهدهدار باشد، در عوض کوردی کرماشانی؛ کوردی جنوبی؛ کوردی باشوور؛ کوردی کلهری وجود دارد. و شما از بکار بردن این مبناها که بعنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده است و بار شخصیتیای را نیز یدک میکشد، میترسید. هم میترسید و هم دستور دارید که ننویسید و نگویید: کلهری، میترسید بنویسید: کرماشانی، میمیرید اگر بگویید یا بنویسید: باشووری که میتواند نمایندگی حوزهی زبانی ایلام و کرماشان و لرستان را بخوبی اداره کند، در عوض با لحنی تحقیرآمیز میگویید و مینویسید: کوردی خوارین.
یا بهتر بگویم: کوردیای پایین دست؛ کوردیای دسته چندم؛ کوردیای هیچ و پوچ. محض اطلاع بیشترتان به شما عرض میکنم والا شما بهتر از بنده میدانید که:
سالیان درازی است که با تمام قوا درصدد آسمیلهکردن و اضمحلال کورد و فرهنگ کورد و تحقیر کورد و … در کرماشان و ایلام و لرستان هستند اما به شما میگوییم “میهوان بنیش گیهڵ خاکاوه” توهمی خیالآنگیز است که موفقیتی حاصل آید. زاگروس نشین هیچگاه زانو نمیزند؛ بلکه استوارتر از کوهای زاگروس میایستد.
با احترام:
ئاکۆ
[۱] – قامووسی كوردی، ص ۳۹
[۲] – ئهم زمانی كوردی بناسن. حهسهن كایا/زانا فارقینی/سامی تان. ص ۱۳
[۳] – همان منبع ص ۱۳
[۴]– همان منبع ص ۱۳
[۵] – همان منبع ص ۱۳
[۶] – همان منبع ص ۱۳
[۷] – همان منبع ص ۱۳
[۸] – همان منبع ص ۱۳
[۹] – همان منبع ص ۱۴
[۱۰] – همان منبع ص ۱۴
[۱۱] – زاراوهكانی زمانی كوردی و زمانی ئهدهبی و نووسینیان، گوفاری زانیاری، ژماره ۴ بهغدا ۱۹۷۱ص ۲۲
[۱۲] – قامووسی زبانی كوردی، ص۴۲
سڵاو و ڕێز بۆ بەڕێز جەلیلیان. پێم وایە وشەی خوارین بە واتای پایینی مەبەست لە شوێنی جوگرافیایی ئەو شێوەزارانایە، نەوەک جێگەوپێگەیان. ئەگەر سەیری نەخشە بکەین دەبینین کە شوێنی ئاخێوەرانی ئەم شێوەزارانە دەکەونە خواروو و باشووری کوردستانەوە.
صحبت استاد آکو جلیلیان را اینطور درک میکنم که اطلاق پسوند «خوارین» به گویش کوردهای جنوب کردستان، اشتباه و بی مسماست. به نظر بنده هم واژۀ «باشوور» واژۀ مناسب تری برای توصیف مجموعه لهجه هایی است که در منطقۀ »کرماشان بزرگ» (شامل استان های کرماشان و ایلام، بخش های لک نشین استان لورستان، جنوب غرب استان همدان، شرق استان همدان، و بخش های بزرگی از شرق استان های دیاله، واسط و کوت در کشور عراق) تکلم می شود. واژۀ «خوارین» به معنای جنوب نیست، بلکه معادل با واژۀ «سفلی» در زبان فارسی/عربی است و متضاد آن «عُلیا» می شود، و نه شمال. این شکل از نامگذاری (در کوردی: ژۊیهرین/ژۊیهرگ/بانین/سهروو – خوارین/خواروو/خوارگ/وارین/ژێرین) برای دو روستا مناسب است که با یکدیگر اختلاف ارتفاعی دارند و یکی نسبت به دیگری در ارتفاع بالاتری بنا شده است، و هیچ اشاره ای به «جهت های جغرافیایی چهارگانه» ندارد. اما متأسفانه بدون توجه به این نکتۀ مهم، عده ای از این پسوند استفاده کرده و شدت اختلافات قومی و طایفه ای و عشیره ای هم به قدری بود که همه می خواستیم از شر این اختلافات خلاص شویم و برای توصیف هویت مشترکمان یک واژۀ بی جنجال بیابیم. اگرچه واژۀ «خوارین» هم الزاماً تحقیرآمیز نیست و برای تحقیر این گویش و گویشورانش به کار نمی رود، و تنها یک غلط مصطلح است، اما بهتر این بود که همان لفظ «باشور/جنوب» را به کار می بردیم.
یک نکتۀ مهم دیگر در صحبت های استاد جلیلیان دربارۀ گویش کوردی گورانی است. ایشان می فرمایند که «گورانی علاوه بر اینکه یک سبک شعری است؛ دارای مولفههای بیشماری است که نمیتواند نمایندگی حوزهای از زبان کوردی را عهدهدار باشد.»
چندی است که این نظر دربارۀ گویش کوردی گورانی بسیار رایج گردیده و افراد زیادی به بیان آن پرداخته اند. به طور مشخص می توان از استاد بهروز چمن آرا نام برد که ضمن پژوهش بر روی متون کوردی گورانی و شاهنامۀ کوردی، این نظر را جا انداخته اند که گورانی یک سبک شعری است و بس. متأسفانه استاد جلیلیان این مسآله را بیشتر توضیح نداده اند و از ایشان درخواست می کنم که با نگارش یادداشت یا مقاله ای در این باره، نظر خود را به صورت مفصل تری توضیح بدهند، اما آنگونه که من از یادداشت های استاد چمن آرا متوجه شده ام، ایشان میان گورانی به عنوان یک سبک شعری و گورانی به عنوان شاخه ای از زبانهای کوردی تمایز گذاشته اند. ایشان مدعی نشده اند که زبان یا گویشی به نام گورانی وجود ندارد، بلکه به شاخه ای از زبان کوردی تحت نام گورانی یا زازا-گوران که گویش های گورانی شمالی (گویش های هورامان)، گورانی جنوبی (گویشهای گورانی گوره جوبی، بیوه نیژی، باجلانی، شبکی، کندوله ای) را در بر می گیرد اذعان دارند، اما مدعی هستند که آن شکل از گورانی که برای نگارش کتاب ها و اشعار و منظومه ها (و نیز متون دینی یارسان) به کار رفته، گویش هیچ ایل و منطقه و شهری نیست، و به معنای گوران بودن سرایندگان نیز نمی باشد، بلکه گویش معیار و نوشتاری می باشد که توسط تمام مردم منطقۀ «کرماشان بزرگ» مورد استفاده قرار گرفته و به عنوان یک «شبک شعری» بر مبنای گویش مناطق گوران زبان -توسط همۀ مردم از جاف و کلهر و هورامی و لک و کلیایی و گوران- مورد استفاده قرار گرفته است، و بنابراین یک گویش ادبی یا سبک شعری است و نه گویش مردمی خاص،و هرچند اساس آن شاخۀ زازا-گوران از زبان کردی است، اما با آن مطابق نیست و این دو کاربردهایی متفاوت از زبان را نشان می دهند.
این برداشت من از نظرات استاد چمن آرا بود، و امیدوارم که اگر استاد جلیلیان نیز این نظرات را قبول داشته، یا مردود می دانند، به بیان دیدکاه خود به صورت مبسوط و مفصل بپردازند تا نکات بیشتری از این مسئله برای ما روشن بشود.