انتخاب سر دبیریادداشت

دستانی که فرهنگ را بوسیدند، روایت مهاباد و فستیوال داستان کوردی

اردیبهشت ۱۴۰۴، شهر‌های غربی و به‌ویژه مرزی با هجوم بی‌وقفه‌ی ریزگردها و طوفان‌ خاک دست‌وپنجه نرم می‌کرد. شرایطی که زندگی روزمره را مختل کرده بود و قطعی برق نیز آن را پیچیده‌تر و سخت‌تر و غیرقابل تحمل‌تر می‌کرد. در چنین فضایی، دعوت‌نامه‌ای از سوی مؤسسه فرهنگی-هنری موکریان مهاباد برای شرکت در «فستیوال سراسری داستان کُردی»، به‌مانند جرعه‌ای آب بر آتش یا نسیمی تازه در دل فضایی خفه‌کننده بود؛ نویدبخش حرکتی فرهنگی در دل بحران‌های اقلیمی.

مهاباد از دیرباز خاستگاهی برای ادب، زبان و هویت کُردی بوده است. این بار نیز با همت گروهی از فعالان فرهنگی و ادبی و حمایت مسئولان فرهنگ‌دوست، فستیوالی با محوریت داستان شکل گرفت؛ رویدادی که زبان مادری را به‌عنوان جان‌مایه‌ی خود برگزیده بود. فراخوان به تمام استان‌های کُردی ایران ارسال شد و نزدیک به دویست اثر به دبیرخانه فستیوال رسید.

رفتن به فستیوال به نوعی عبور از مسیری کوردی و در ذهن ناخوداگاه مقایسه همه شهرها با زمینه تاریخی متفاوت بود. در مسیر از بوکان به مهاباد، جاده‌ها وضعیت مناسبی نداشتند و نشان از کم‌توجهی به زیرساخت‌ها می‌دادند. اما با ورود به شهر، تصویری دیگر پدیدار شد: پارک‌ها و بوستان‌های فراوان، درختان سرسبز، و سردیس‌ها و مجسمه‌ها و نام خیابان‌هایی که یادآور بزرگان ادب و فرهنگ کُردی بودند. این‌ها همه مهاباد را به شهری سرشار از حس زندگی و آرامش بدل کرده‌اند.

شب‌هنگام، با گشتی در خیابان‌های شهر، منتظر طلوع خورشید و آغاز جشنواره ماندیم. صبح روز بعد، با شروع مراسم، شور و هیجان در فضای فستیوال موج می‌زد. اینجا می‌شد حس کرد چطور در سیری تاریخی  تلاش بزرگانی چون استاد هژار، استاد هیمن، محمد قاضی، محمد ماملی و دیگر پیشگامان فرهنگ و ادبیات کُردی به ثمر نشسته و در فرمی تازه و در میان نسل تازه راهشان ادامه پیدا می‌کند.

وجود نشریات چاپی، خبرگزاری‌های محلی، سینما، هتل‌ها، کتاب‌فروشی‌ها و مهم‌تر از همه، مؤسسه فرهنگی موکریان مهاباد که مسئولیت برگزاری فستیوال را برعهده داشت، همگی نشان از پویایی فرهنگی این شهر دارند.

یکی از مجریان برنامه، دکتر کردستانی، در خلال اجرا، چند شعر تقدیم حاضران کرد. نکته قابل توجه این بود که بیش از هشتاد درصد این اشعار از شاعران کرماشان و به گویش کُردی کلهری بودند؛ لحظه‌هایی که همبستگی زبانی و فرهنگی کُردها را به‌روشنی به تصویر کشیدند.

هنگامی که استاد عطا نهایی به روی سن آمد، با وقاری درخور، به تک‌تک حاضران دست داد. شهردار مهاباد نیز که برای اهدای جایزه بر روی سن بود، در حرکتی تأثیرگذار، قامت خود را خم کرد و دستان استاد را بوسید. این تنها بوسه‌ای بر دستان یک انسان نبود؛ بلکه بوسه‌ای بر فرهنگ، هنر، آگاهی و ارج‌نهادن به درختی تنومند از درختان زبان کهن کُردی بود. صحنه‌ای که بار دیگر جایگاه والا و اصالت فرهنگ را در میان مسئولان این شهر نشان داد.

پس از اعلام نفرات برتر که از نفر دهم به اول بود نوبت به نفر دوم رسید.

….. کەسێ دی نەیشتێیە ئاقڵ چەوەیلد

بۊیەس وە بائێس سەد دڵ چەوەیلد

بچوو من ئارزوو خوشبەختیید کەم

وەلی دەێن دڵم ها مل چەوەیلد. هاوڕێ ئازیز و خۆشەویست کاک کەیوومەرس بەڵەدە ……

و با این پیش مقدمه جایزه نفر دوم به نماینده گویش کوردی کلهری از اسلام آبادغرب رسید. شهری که نخستین رمان‌ها و داستان‌های جدی به این گویش در آن متولد شدند.

.پایان جشنواره، آغازی دیگر بود؛ برای زایش دوباره‌ی روایت، زبان و داستانی که ریشه در فرهنگ دارد.

سهراب مرادی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا