پاسداشت هویت با ” جایزه قلم هژار”، کرمانشاه در کجای این مسیر ایستاده است؟ – کیومرث بلده

نگارش این سطور، برآمده از دلِ اندوهگینِ فرهنگی است که به تازگی شاهد شکوهِ میزبانی دانشگاه کردستان در “نخستین جایزه قلم هژار” بود. در آن رویداد، ایثارِ اساتید تا حدِ واگذاری صندلیهای خود به مهمانان و نشستن بر پلّههای سالن، نه یک رسم ادب، که حماسهای از ژرفای فرهنگدوستی را به نمایش گذاشت. این صحنهها گواهی داد که فرهنگ در آن دیار، خونِ جاری در رگهای حیات جمعی است.
اما افسوس… این شکوه، آینهای شد تا غربتِ فرهنگِ خویش را در کرمانشاه آشکارتر ببینیم. پرسشِ دردناکِ هماستانیام که میهمانِ آن رویداد بودند، قلب هر دلسوزی را میفشارد:
“چرا دانشگاه رازیِ ما، حتی برای تأسیس رشته ادبیات کردی در مقطع کاردانی، کمترین تلاشی را بر خود واجب نمیداند
درحالی که دانشگاه کردستان، همّتِ گماردن مقطع دکترای تخصّصی زبان و ادبیات کردی را دارد!
ای کرمانشاه! ای گهوارهی پرورشدهندهٔ بزرگانِ بیبدیل!
تو که در دلِ تاریخ،بزرگانی همچون پرتوکرماشانی و شامی کرماشانی (شاعرِ جاودانه)،معاصر و بزرگانی در طول تاریخ مانند نقی خان آزاد (شاعر و ادیب مبارزِ نامدارِ ملی)، و سید یعقوب ماهیدشتی (ادیبِ فرزانه) و بسیاری زنان و مردان ک نامشان از حافضه ی جمعی به فراموشی سپرده میشود را در آغوش کشیدی، امروز چرا نامِ این گنجینهها در دیار خود غریبانه میسوزد؟ چرا روایتِ رسمیِ این سرزمین، یادِ فرزندانِ درخشانش را به فراموشی میسپارد؟ دانشگاه کردستان با نامگذاری جایزهای به نام “هژار”، نه تنها یک نویسنده، که الگویی جاودان برای پاسداشت هویت آفرید. آیا ما لیاقتِ چنین احترامی برای اسطورههای خاکِ خود را نداریم؟
هشدار: این بیتوجّهی، تنها یک کوتاهی اداری نیست؛ خطرِ نابودی حافظهٔ تاریخیِ نسلها است! وقتی اساتید کردستان، با ایثارِ صندلی، فرهنگ را بر مسندِ نخستِ حیاتِ علمی نشاندند، آیا متولیانِ فرهنگیِ ما در کرمانشاه نیز حاضرند از آسودگیِ صندلیهای مدیریتی خود برخاسته، قدمی پیش نهند؟
پیشنهادها و درخواستهای فوری:
۱. احیای فوری رشته ادبیات کردی در دانشگاه رازی:
– تأسیس حداقل مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات کردی تا پایان سال تحصیلی جاری. که بسیار بعید مینماید
۲. بنیانگذاری جایزهای ملی به نام مفاخر کرمانشاه:
– ایجاد “جایزه قلم شامی کرماشانی”، “جایزه ادبی “، “نشان نقی خان آزاد”، یا “جایزه سید یعقوب ماهیدشتیو…” با همکاری دانشگاه رازی و نهادهای مردمی.
– هدف: زندهنگاهداشتنِ میراثِ بومی، تشویقِ نخبگان، و ساختِ حافظهٔ جمعیِ ماندگار.
۳. تشکیل “کارگروه فوریتدار احیای فرهنگی کرمانشاه”:
– با حضور نمایندگان دانشگاه رازی، پیشکسوتان، نویسندگان، هنرمندان و سازمانهای مردمی.
– مأموریت: تدوین نقشه راه عملیاتی تحول فرهنگی با الهام از تجربه دیگر استانها که که پیرو و تابع قانون اساسی هستند و از ظرفیتهای آن استفاده میکنند.
۴. تکریم عینی مفاخر:
– ثبتِ زندگینامه و آثارِ بزرگان و مفاخر این دیار در کتابهای درسی استان.
– نصبِ تندیس و نامگذاری فضاهای فرهنگی به نام این بزرگان.
پایان سخن با قلبی مالامال از امید:
فرهنگ، تختِ پادشاهیِ اندیشههای یک ملت است.
آن روز که اساتید کردستان بر پلّهها نشستند، درسِ بزرگی به تاریخ دادند: فرهنگ سزاوارِ بالاترین ایثارهاست.
آیا کرمانشاهِ تمدنساز، این آموزه را در سرزمین رازهایش زنده خواهد کرد؟
یقین دارم با همّتِ والای شما،
دانشگاه رازی نه یک صندلی، که “تالارِ شکوهِ ادبیات کردی” را خواهد گشود.
و روزی، فرزندان این خاک، نام بزرگانش را با سرفرازی بر تارک تاریخ خواهند نشاند.
به امید فردایی روشن برای فرهنگِ کرمانشاه،
با سپاس و احترامِ فراوان
.
.
.
.
یادداشتها،مقالات و ….. آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان میکنند و بازتاب دیدگاهی از سوی هساره نیستند..