یادداشت

انتحال یا سرقت هنری – احسان جعفری، هنرجوی نوازندگی و ساخت تنبور

گویند در شهری، شخصی در میان بازار شعری از انوری را می‌خواند، از قضا انوری هم آنجا حضور داشت، پس از خواندن شعر، انوری از او پرسید: این شعر از آن کیست؟

جواب داد: از انوری است.

انوری گفت: اگر انوری را ببینی، او را می‌شناسی؟

گفت: من خود انوری‌ام.

انوری پوزخندی زد و گفت:‌ ای عجب، شعردزد دیدە بودیم امّا شاعردزد ندیدە بودیم.

گویا فضای هنری و ادبی شهرمان، نمونه‌ای دیگر از این ماجرایِ شاعردزد انوری‌ست! به راستی عمل کسانی کە آثار هنری دیگران را می‌دزدند را باید از کدام جنبە بررسی کرد؟ آیا باید بە بررسیِ روان این افراد پرداخت و آسیب‌هایی را کە در دوران کودکی بە آن‌ها رسیدە دلیل این رفتار دانست؟ یا کمبودهای دوران نوجوانی و نادیدە گرفتەشدن در محیط خانوادە و جامعە را که باعث شدە است برای پیدا کردن جایگاهی اجتماعی دست بە دزدی آثار هنری دیگران بزنند، شاید برای لحظاتی توجه و احترام عدەای را بە خود جلب کنند؟ حتی اگر این احترام در دنیای مجازی باشد، چەبسا کە مرهمی‌ست بر عقدەهای درونیشان. آیا فقدان جریان‌های هنری و ضعف هنر باعث می‌شود کە اینگونە افراد مجال پیدا کنند و اجازەی چنین عمل زشتی را بە خود بدهند؟ یا بی‌تفاوتی هنرمندانِ اخلاق‌مدار و توانا نسبت بە این رفتار زشت کە چنین اشخاصی را بە جمع خود راە دادە و با احترام با آن‌ها برخورد می‌کنند؛ نه کوچکترین اعتراضی بە آن‌ها کردە و نه آنان را نصیحتی دوستانە نمودە که از این رفتار زشت خود دست بکشند؟ و یا شاید این دنیای مجازی‌ست که چنین امکانی را برای این افراد بە وجود آوردە است؟

مدّت‌هاست کە در شهرمان کسان و یا بهتر است بگوییم ناکسانی پیدا شدەاند کە بە سرقت آثار ادبی دیگران دست می‌زنند و این ماجرای دزدی هنری یا انتحال نە تنها در شهر ما بلکە در دیگر شهرها هم رایج است و نە تنها در این دورە بلکە در دورەهای پیشین نیز رایج بودە کە از معروف‌ترین این سرقت‌های ادبی ماجرای انوری است کە در ابتدای متن آمدە است. این دزدان بە محافل و انجمن‌های ادبی نفوذ  کردە و اقدام بە دزدیدن ایدەها و اشعار جدید دیگران می‌کنند و قبل از خود شاعر آن را در دنیای مجازی منتشر می‌کنند.‌بە عنوان مثال دیدە شدە کە دو یا سە نفر بر سر تصاحب شعری دعوایشان شدە کە هرکدام ادعا کردەاند کە شعر متعلق بە خود آن‌هاست و حسابی ازخجالت هم در آمدەاند، اما در شهر ما قضیە کمی عمیق‌تر به نظر می‌رسد. سارقان ادبی بە آثار شاعران همشهری، هم‌استانی و هم‌منطقەای بسندە نکردە بلکه شاعران شناختە شدە‌ی کشور را مورد لطف خود قرار دادەاند حتی پا را فراتر نهاده و اشعار «شیرکو بی‌کس» را کە شعرش، شهرەی آفاق است و او را امپراتور شعر دنیا نام نهاده‌اند، بە نام خود در دنیای مجازی منتشر کردەاند.

متأسفانە سرقت ادبی فقط در حوزە‌ی شعر نبودە و بە حیطەی مقالە و پژوهش‌های ادبی نیز سرایت کردە است. چندی پیش یکی از همشهریانمان مقالەای از استاد شفیعی کدکنی را بە نام خود منتشر کرده بود. با اظهار تأسف باید گفت کە سرقت هنری در شهرمان سالیانی است کە بە وادی موسیقی نیز رسوخ کردە

امّا نە در حیطەی آهنگسازی چرا کە از این جهت، شهرمان فاقد گروە موسیقی فعّال و حرفەای است که بە خلق و اجرای آثار جدید بپردازند؛ چە برسد به آنکه کسی بخواهد آثار آنان را بە سرقت ببرد! دزدی هنری در موسیقی شهرمان مربوط بە بخش سازسازی است، و یکی از غیرفعّالان موسیقی وقیحانە و بی‌شرمانە و با لە‌کردن اخلاق هنری و لگدمال کردن حقوق معنوی و حتی آسیب‌رساندن بە حقوق مادی یکی از اساتید تنبور و سەتارسازی ایران‌زمین، اقدام بە جعل سازهای این استاد گرانقدر نمودە است. بەاین صورت کە مُهر اصلی سازندە را بر روی ساز پاک و مُهر خود را بر روی آن حک می‌کند امّا خوشبختانه همین کار را هم بسیار ناشیانە انجام می‌دهد زیرا نام مُهر اصلی از زیر مُهر جعلی کاملاً معلوم است و همین باعث رسوایی جاعل شدە است.

بدتر آنجاست که تعدادی از هنرمندان! نیز با گفتن جملە‌ی «بە ما چە» بی‌تفاوتی خود را نشان دادە و چون پروانە بە دور این شمع جاعل و دزد فرهنگی گرد آمدەاند. عده‌ای نیز سکوت اختیار نموده؛ گویا چارەای جز سکوت نیست، زیرا کە دزدان هنری خود را برای هرگونە برخوردی اعم از فیزیکی و زبانی و بی‌پروایی و توهین بە طرف مقابل آمادە کردەاند، از اینرو هنرمندان نیز بهترین گزینە را سکوت می‌دانند و چارەای جز این ندارند. و چقدر سخت است کە شاهد دزدیدە شدن آثارشان باشند آثاری کە خود به سختی خلق کردەاند. هدف از نوشتن این متن فقط درد دل بود اما سارقان هنری بدانند کە رسوای زمانەاند و مردم رفتار ضد فرهنگیشان را می‌بینند و فکر نکنند کە مردم نمی‌دانند. مردم می‌دانند، و الحق که در وصف این جماعت باید گفت که ناکس،کس نمی‌گردد بدین بالانشینی‌ها.

.

.

یادداشت‌ها،مقالات و …..  آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان می‌کنند و بازتاب دیدگاهی از سوی هساره نیستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا