یادداشت

نگاهی به آخرین آلبوم کیهان کلهر – یادداشتی از وحید نظری کرمانشاهی

 

یکی از ویژگی‌های  موسیقی خوب این است که وقتی آن را گوش می‌دهی توان انجام  کار دیگری را نخواهی داشت و سراپا گوش می‌شوی تا هر چه بیشتر فرکانس‌ها را با تمام وجودت ببلعی. از موسیقی خوب نمی‌توان استفاده ابزاری کرد و در فضای مه‌آلوده کافه‌ ایی یا کارگاهی آن را پخش کرد و به راحتی به کار ادامه داد. موسیقی خوب تو را درجایت  فیکس خواهد کرد و این همان قدرت به اشتراک گذاشتن حس ناب انسانی است.کاری که شعر، داستان و گونه‌های دیگر ِهنر در عالی‌ترین مراتب آن به ندرت به آن دست میابند.

 این موسیقی خواه مورد تایید افلاطون باشد یا آن را از اتوپیای خوش‌خیالی‌اش بیرون رانده؛ از انسان قرن بیست و یکم تمام اختیار را خواهد ستاند، چونان اقیانوس بیکرانه به آغوش امواج خود خواهد کشید و پیامش را چونان معجزه‌ایی در اعماق پنهان‌ترین سنسور‌های ادراکیِ ضمیر ناخودآگاه او کِشت خواهد کرد. فارغ از این پیام که خود بزرگترین ناقض اندیشه‌های افلاطونی و نوافلاطونی است. این بارش فرکانس‌ها بر پیکره صد تکه‌ای انسان این قرن، چنان تسکینی تلخ و انرژی‌بخش عمل خواهد کرد و سلول به سلول او را غرق در یک تجربه شنیداری متفاوت از آنچه که این سال‌ها موسیقی نامیده‌اند خواهد ساخت.  این مجموعه شامل  شش قطعه است که در آن «جمیل قوچگِری» با  تنبور و «سلمان گامباروف» با پیانو، « آینور دوغان» و «کیهان کلهر»  را همراهی می‌کنند. مجموعه‌ایی فاخر و ارزشمند از این گونه است که؛ می‌توان گفت هر آرشه و زخمه‌اش قابل تحلیل و شعورمندانه رقم خورده است.

 فضا‌سازی‌های هارمونیک پیانو با استفاده مرتب از فضاهای عمودی؛ بستری فلسفی برای برجسته‌سازی فلاژوره‌های کمانچه« کلهر» و زخمه‌های «جمیل قوچگِری»  فراهم می‌آورد. فلاژوره‌هایی که رنج تاریخی مردم کرد را در طیِ سده‌های مختلف به آرامی در تلخ و شیرین‌ترین حالت ممکن به تصویر می‌کشد و زخمه‌هایی که به یکباره مخاطب  را از خواب غفلت بیدار می‌کند. آواز« دلاله» که تمی «مقامی» با ترکیبی منطبق با دستگاه« نوا » ایرانی دارد و در پایان با یکـ بیسِ ریتمیک بربستر «چهار ضربی» به پایان می‌رسد.«دوغان» به عنوان یک خواننده موفق که شعور بالای موسیقی خود رادر تک تک تحریرها، حالت‌ها، ادغام شعر و ملودی به خوبی  به نمایش می‌گذارد. تفاوت یک خواننده شعورمند را با آنچه این روزها به نام وکالیست (خواننده) عرضه می‌شود؛ به درستی به مخاطب جدی معرفی می‌کند.  نه فقط  در قطعات «آریتمیک» بلکه در «ریتمیک»‌ترین فضاهای دیگر این مجموعه چون قطعه «شوادورنی» که یک قطعه دو ضربی ترکیبی ٨/٦ در «ر» مینور است این توانایی و شعور‌مندی در اجرا را به خوبی عرضه  می‌کند.

یکی دیگر از ویژگی‌های این مجموعه استفاده از «ربع پرده»ها در فضای کاملا یک دست و عمیق است.که در قطعه «سو سو» به زیبایی با فضا سازی‌های تیره «پیانو» این ویژگی منحصر به فرد موسیقی شرقی ترسیم و فضا‌سازی شده است. که به نوبه خود الگو و نمونه‌ایی ارزشمند از فضا‌سازی فانتزی برای «ربع پرده»ها به شمار می‌آید. در کل قطعات این آلبوم که از یک تنظیم چند ذهنیتی برخوردار است به دور از کمترین ژست‌های پوپولیستی اجرایی ساخته و پرداخته شده است. ژست‌های آرتیست گونه‌ایی که این روزها خود به یک آفت موسیقی تبدیل شده است و  به هر قیمتی خود را مقابل دید طیف گسترده مخاطب قرار می‌دهد.

ژست‌های آرتیست‌گونه‌ایی که با چاشنی تصویرها و کلیپ‌های مختلف با ذائقه سکس، فان و غیره از سوی کمپانی‌های تولید‌کننده برای هر چه بیشتر استاندارد‌سازی کردن مخاطب و موسیقی گام بر می‌دارند. موسیقی با استانداردهای کمپانی‌ها برای تولید سود بیشتر و همسان‌سازی بیشتر. اما این آلبوم علاوه بر ویژگی‌های تکنیکی خود با رویکردی فلسفی موفق شده است  تا حدودی از فضای موسیقی استاندارد‌سازی‌شده رهایی یابد و تبدیل به فریادی پر‌طنین در جهت احقاق آزادی شود و با نقد شرایط موجود دست‌یابی به جامعه‌ایی بهتر و برتر را در زمینه ذهن مخاطب زمزمه کند.

.

.

منبع : روزنامه شرق

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا