آیا «هاروکی موراکامی» به نوبل ادبیات می رسد؟! – محمدجواد جلیلیان
کمتر از دو ماه تا اعلام برندهی جایزهی نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۷ از سوی آکادمی این جایزه در سوئد باقی مانده است. جایزهی بحث برانگیز و پُرهیاهویی که هر ساله با نزدیک شدن به ماه اکتبر، توجه محافل ادبی سراسر جهان را به خود معطوف می کند و رسانه های معتبر دنیا را به اظهارنظر در این باره وا می دارد. این جنب و جوش در میان مخاطبان و منتقدان ملت های مدعی از جمله ژاپن و آمریکا بسیار ملموس تر است و شکل دیگری به خود می گیرد تا آنجا که در هیبت یک رخداد ملی مهم، افکار مختلف جامعه را از یک سو به هیجان و تعصب و از سوی دیگر به جغرافیای واکنش ها و تحلیل های ناهمگون پیوند می دهد. هر ساله با آغاز ماه اکتبر، نوسان مداوم گمانه زنی ها و فعالیت بنگاه های شرط بندی به ویژه در آمریکا و اروپا به شکل چشمگیری افزایش می یابد.
در این یادداشت، به مباحث اهمیت نوبل ادبیات، چگونگی روند انتخاب برندهی این جایزه و یا حاشیه های غیرمنتظرهی آن در طول تاریخ پرداخته نخواهد شد؛ چرا که مطالب مفصل بسیاری در این باره منتشر شده و با یک جست و جوی ساده در دنیای وب، می توان به تمام آن ها دسترسی پیدا کرد. هرچند آگاهی از نحوهی انتخاب نامزدها و شناخت سلیقهی ادبی و معیار ذهنی اعضای آکادمی نوبل، می تواند در نوع خود برای هر طیف مخاطبی جذاب باشد و هیجان موضوع را چند برابر کند.
هم چنین فکر می کنم توضیح دادن در مورد جایگاه بلند «هاروکی موراکامی» در ادبیات معاصر جهان، اشاره به بیوگرافی وی و یا پرداختن به نقد و تحلیل آثار این نویسندهی بزرگ در حوصلهی این بحث نیست و خود یادداشت ها و بلکه کتاب های متعدد دیگری را می طلبد؛ اگرچه کمتر مخاطب جدی ادبیات را در دنیا پیدا میکنید که اسم «هاروکی موراکامی» را نشنیده باشد. ما در این جا تنها به یک دهه بخت آزمایی موراکامی برای کسب نوبل ادبیات و آنچه که طی این سال ها در ارتباط با تعلق نگرفتن این جایزهی معتبر به وی اتفاق افتاد، می پردازیم. البته در یاددشت کوتاه دیگری به چند ویژگی مهم هاروکی موراکامی که او را از دیگر نویسندگان هم دورهی خودش متمایز می کند، اشاره کرده ام که خود حال و مجال دیگری می طلبد.
در این جا اصلا قصد نداریم از هاروکی موراکامی، یک چهرهی افسانه ای و دست نیافتنی بسازیم و یا اینکه بدون برخورداری از دیدگاه های تخصصی، دریافت نوبل را حق مسلم او بدانیم؛ چه آنکه آثار موراکامی، منتقدان بسیاری حتی در وطنش ژاپن دارند. نقدهایی که هر کدام، از پنجره های متفاوت قابل بررسی است اما از چارچوب این بحث خارج است. برخی معتقدند کارهای او در حد دریافت جایزه نوبل نیست.
نویسندهی کافکا در کرانه، با فروش افسانه ای رمان عاشقانهی «جنگل نروژی» به عنوان یک ستارهی ادبی به شهرت جهانی رسید. البته پیش از آن نیز خیل عظیم هوادارانش در سراسر جهان و به ویژه در ژاپن، او را از هر نظر شایستهی دریافت جایزهی نوبل می دانستند. «هاروکی موراکامی» در جامعهی ژاپن فقط یک نویسندهی بزرگ نیست بلکه از او به عنوان یک قهرمان ملی یاد می کنند. در کنار همهی اینها، عدم دست یابی موراکامی به جایزهی نوبل در سال های اخیر، محبوبیت این نویسندهی پُرکار را در میان طرفداران ژاپنی اش چند برابر کرده است.
در یک دههی گذشته؛ بارها و بارها در آستانهی اعلام برندهی جایزهی نوبل ادبیات؛ نام «هاروکی موراکامی» در صدر لیست های پیش بینی رسانه ها قرار داشته است. سایت های معتبری که شانش نویسندگان مطرح دنیا را برای کسب این جایزه تخمین زده و اولویت بندی می کنند؛ همواره نام این نویسندهی ژاپنی را به عنوان یکی از شانس های اصلی دریافت نوبل عنوان کرده اند اما هربار پس از اعلام برندهی این جایزه از سوی آکادمی، موجی از اعتراضات طرفداران موراکامی صفحات اجتماعی را در برمی گیرد.
هر ساله در اوایل ماه اکتبر، چنین به نظر می رسد که دیگر همه چیز برای اعطای نوبل به هاروکی موراکامی فراهم است و هر سال بیش از همیشه فکر میکنند که امسال دیگر نوبت اوست؛ اما در نهایت انتخاب اعضای آکادمی، شگفتی منتقدان و مخاطبان ادبیات را رقم می زند و هوداران این نویسندهی ژاپنی را دلسرد می کند.
واقعیت آن است که ادبیات آسیا تا پیش از موراکامی، آثاری که توانایی مقایسه با ادبیات اروپا، آمریکای لاتین، روسیه و ایالات متحده را داشته باشد، نداشته است.
نام مشهورترین نویسندهی حال حاضر کشور ژاپن، چند سال است در آستانهی معرفی برندهی نوبل، بر سر زبان طرفداران و مخالفانش میافتد؛ نویسندهای که رمان هایش از محبوبترین کتابها بین مخاطبان این روزهای کتاب است و با مشخص شدن زمان ورود هر رمان جدید او به بازار نشر، صفهای طویلی از کتابخوانها جلوی کتابفروشیها کشیده میشود.
آکادمی نوبل هیچگاه نشانهای از این که چه کسانی شانس اصلی دریافت جایزه هستند اعلام نمیکند و فهرست نامزدهای هر سال را ۵۰ سال دیگر منتشر میکنند اما نام موراکامی در یک دههی گذشته بارها و بارها در فهرست برندگان احتمالی نوبل تکرار شده است و می توان گفت از سال ۲۰۱۱ به بعد در پیش بینی ها و شرط بندی های رسانه های شناخته شده دنیا، در بالاترین نقطه احتمالی ایستاده است.
شاید معتبرترین رسانه در این میان، سایت معروف انگلیسی «لادبروکس» باشد که همواره پای ثابت پیش بینی های دقیق و سنجیده از میان نامزدهای احتمالی بوده است و کارنامهی قابل اعتنایی در این زمینه دارد. این سایت طبق سنت هرساله دربارهی برندهی مهمترین جایزهی دنیای ادبیات گمانهزنی میکند. در دههی گذشته از ده دوره اهدای جایزه نوبل، هفت بار نام برنده جزء سه نفر پیش بینی سایت لادبروکس آمده است.
«سوتلانا الکسیویچ» نویسندهی بلاروسی که جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۵ را کسب کرد؛ از سوی سایت «لدبروکس» دارای شانس ۱ به ۲ یعنی بالاترین شانس برای برنده شدن شناخته شده بود. او در سال ۲۰۱۴ نیز، شانس سوم این سایت بود.
همچنین در سال ۲۰۱۱ «توماس ترانسترومر» شاعر سوئدی شانس ۶ به ۴، سال ۲۰۰۹ میلادی «هر تا مولر» رمان نویس آلمانی شانس ۱ به ۳ و در سال ۲۰۰۸ نیز « ژان-ماری گوستاو لو کلزیو» فرانسوی نیز از سوی سایت «لدبروکس» شانس ۱ به ۲ برای دریافت جایزه نوبل داشت.
و نیز در سال های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ که به ترتیب «مو یان» از چین و «آلیس مونرو» از کانادا به این افتخار نائل آمدند؛ نام آن ها از قبل جزء شانس های اصلی کسب نوبل، در سایت لادبروکس منتشر شده بود.
هرچند برخی از پیش بینی های درست این سایت نیز، مورد سوال واقع شده و با برخی تردیدها و بدگمانی ها همراه بوده است؛ برای نمونه «سوتلانا الکسیویچ» که آثارش ترکیبی از ادبیات داستانی و غیرداستانی است و تاریخ شفاهی را دربرمیگیرند به عنوان برنده اعلام شد. این نویسندهی بلاروسی در وب سایت پیشبینی لادبروکس نیز بالاترین شانس را از آن خود کرده بود. از آنجایی که این آکادمی طی سالهای برگزاریاش، به نویسندههای ادبیات داستانی توجه ویژهای نشان داده است؛ چرایی توجه پیشبینیکنندهها به «الکسیویچ» هنوز هم مورد سوال است. احتمال میرود فردی به فهرست محرمانهی نامزدهای نهایی نوبل دسترسی داشته و بدون واهمهای روی نام الکسیویچ سرمایهگذاری کرده باشد.
اما بییشترین حجم از واکنش ها و اعتراضات به عدم انتخاب هاروکی موراکامی توسط آکامی نوبل؛ در دورهی قبلی اعطای این جایزه یعنی در سال ۲۰۱۶ حلقه های فرهنگی سراسر دنیا را احاطه کرد. بدون تردید هیچ کس جز هاروکی موراکامی نمی تواند این میزان از جنب و جوش ها را درخصوص جایزهای جهانی به راه بیندازد.
تا پیش از مشخص شدن برندهی نوبل ادبیات سال گذشته و شگفتزده شدن اهالی ادبیات در سراسر دنیا، بخت موراکامی از همهی رقبایش بیشتر تخمین زده شده بود.
حس اطمینان آمیخته با ترس، از اعطای نوبل ۲۰۱۶ به موراکامی، برای لادبروکس تا حدی بالا بود که «الکس دانوهو» سخنگوی این سایت در مصاحبه ای اعلام کرد: “«موراکامی» امسال هم در صدر شانسهای دریافت نوبل قرار دارد، جایی که هر سال در آن قرار دارد.”
اما آکادمی نوبل در این دوره هم با انتخاب «باب دیلن» خواننده و ترانه سرای آمریکایی، هواداران این نویسندهی ژاپنی را نا امید کرد و آنها را به واکنش در فضای مجازی وا داشت.
علاوه بر این، چهره های سرشناس عرصهی هنر و ادبیات نسبت به برگزیده شدن باب دیلن به عنوان برنده نوبل ۲۰۱۶ واکنش های متفاوتی نشان دادند و بی شک بخش وسیعی از این اعتراضات، از سوی هواداران هاروکی موراکامی بود که هر سال پس از تعلق نگرفتن نوبل ادبیات به نویسندهی محبوبشان، صفحههای اجتماعی را از اعتراضهای خود پُر میکنند.
یکی از دوستداران آثار موراکامی در اعتراض به اعطای نوبل ۲۰۱۶ به باب دیلن، دیدگاه خود را این گونه بیان می کند: “باب دیلن در واقع تنها در حد یک شخصیت در یکی از رمان های هاروکی موراکامی است.”
یکی دیگر از هواداران این نویسندهی صاحب نام، در واکنش به انتخاب عجیب آکادمی نوبل، هاروکی موراکامی را «لئوناردو دی کاپریو» نوبل ادبیات لقب داد. دی کاپریو بازیگر مطرح «تایتانیک» و «بازگشته» نیز سال ها در کسب جایزهی اسکار ناکام ماند تا اینکه بعد از بیست سال صبر و چهار بار نامزد شدن، موفق شد تندیس اسکار را در دست بگیرد.
اما شاید برجسته ترین شباهت میان موراکامی و دی کاپریو که لزوم اعطای نوبل به موراکامی را در ذهن طرفدارانش پررنگ تر می کند؛ این موضوع باشد که «دیکاپریو» پیش از کسب اسکار، چندین جایزهی مهم بینالمللی را در کارنامهاش ثبت کرده است؛ هواداران موراکامی و تحلیلگران این عرصه نیز بر این باورند که چنین اتفاقی پس از کسب جوایز ادبی مختلف در سطح بین المللی، باید دربارهی موراکامی و نوبل ادبیات رخ بدهد.
احمد شاملو شاعر نامدار ایرانی نیز در آخرین سال های حیاتش؛ مشابه چنین جریانی را تجربه کرد. او در سال ۱۹۹۹ برندهی جایزهی استیگ داگرمن در سوئد شد؛ جایزهی مهمی که برندگان آن در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۸ چند ماه بعد، برندهی نوبل ادبیات شدند. جایزهی داگرمن اغلب مقدمه جایزهِی نوبل بوده است.
یدالله مفتون امینی در این باره می گوید:
“چندین سال پیش با یکی از اعضای هیأت ژوری جایزهی نوبل ارتباط برقرار کردم. او گفت که برای اهدای این جایزه به شاملو برنامه داریم اما شاملو یکسال بعد از این ماجرا درگذشت و پروندهی نوبلش بسته شد.”
هاروکی موراکامی نیز تا کنون به جوایز بین المللی و معتبر بسیاری دست یافته است و به نظر می رسد که حالا دیگر تنها جایزه ای که موراکامی می تواند در گام بعدی آنرا تصاحب کند؛ نوبل ادبیات باشد.
او برندهی تنديس برنزي «جوجه اردك زشت» از بنياد «هانس كريستين اندرسن» است که معتبرترین جایزه ادبی در حوزه ادبیات کودک به شمار می رود. در سال ۱۹۷۹ جایزه گونزو را به خاطر نگارش رمان «به آواز باد گوش بسپار» کسب نموده است. در سال ۱۹۸۲ با انتشار رمان «تعقیب گوسفند وحشی»، جایزهی ادبی نوما را دریافت کرد. موراکامی در سال ۱۹۸۵ رمان «سرزمین عجایب و پایان جهان» را منتشر کرد و به واسطهی آن جایزهی جونیچی به او اعطا شد. او هم چنین در سال ۱۹۹۶ جایزه مشهور یومیوری را گرفت.
در کنار تمام این افتخارات، هاروکی موراکامی به دریافت جایزه معتبر «فرانس کافکا» نیز نائل آمده است. جايزهی بينالمللي داستان كوتاه « فرانك اوكانر» و جايزه «جهان فانتزي» از دیگر جوایز ادبی کسب شده توسط موراکامی هستند. با وجود تمام گمانه زنی های منطقی یا احساسی که هاروکی موراکامی را از تمام جنبه ها، شایسته ترین نامزد برای کسب بزرگ ترین افتخار ادبی جهان قلمداد می کنند؛ این نویسندهی ژاپنی در پاسخ به سوال خبرنگار مجلهی نیویورکر در رابطه با جایزه نوبل؛ چنین می گوید:
“نه؛ من جایزه ای نمیخواهم. وقتی به تو جایزه میدهند معنایش این است که به پایان خط رسیدهای. این جایزه یعنی کار من تمام شده است.”
«قتل افسر شوالیه» نام تازه ترین رمان هاروکی موراکامی است که در ۲۴ فوریه امسال روانه بازار شده است؛ موراکامی در این اثر به کشتار «نانجینگ» پرداخته است که از مسائل حساس تاریخی کشور ژاپن محسوب می شود.
این کتاب با حضور هواداران موراکامی در صفهای شبانه پشت در کتابفروشیها وارد بازار شد و تنها در همان روز نخست انتشار در ژاپن حدود یک میلیون و پانصد هزار جلد از آن به فروش رسید. کتاب جدید این رماننویس بزرگ در دو جلد و با عنوان های «ایدههای در حال ظهور» و «استعاره برانگیزاننده» به چاپ رسیده است. او پیش از انتشار کتاب جدیدش، آنرا داستانی عجیب دانسته بود.
هاروکی موراکامی این بار اندکی پس از انتشار رمان ۲۰۰۰ صفحهای جدیدش، مورد انتقاد هموطنان خود قرار گرفته است. برخی از منتقدان کار جدید موراکامی، او را به جعل واقعیت ها برای رسیدن به نوبل ادبیات متهم کرده اند.
این اظهارات منتقدان در حالی صورت گرفته است که جایزهی نوبل ادبیات در واقع برای قدردانی از کل فعالیت ادبی و حیات ادبی یک شاعر یا نویسنده به او اعطاء می شود نه به خاطر یک اثر خاص…! و منظور از اثر، مجموعه کارهای نویسنده است. هرچند ممکن است در متن پیام آکادمی نوبل، به طور مشخص از یک اثر مستقل نام برده شود اما حقیقت آن است که اعضای آکادمی نوبل، بعد از بررسی گام به گام تمام آثار مهم هر یک از نامزدهای نهایی، دست به انتخاب می زنند.
به هر حال نام این نویسندهی سرشناس سال هاست که به عنوان یکی از نامزدهای نوبل ادبیات بر سر زبانها میافتد و او هنوز موفق به کسب این افتخار نشده است. اما فراموش نکنیم که بر اساس مصاحبهی چند سال پیش یکی از اعضای آکادمی نوبل، هیچ نویسنده ای به این جایزه دست پیدا نمی کند؛ مگر اینکه قبل از آن حداقل دو بار نام او در لیست نهایی نامزدها قرار گرفته باشد و به نظر می رسد که این معیار، شانس موراکامی برای کسب این جایزه را هر سال بیشتر از سال های قبل نشان می دهد. به موازات این موضوع، نویسندگان بزرگ بسیاری نیز هستند که نام آن ها بارها در این لیست تکرار شده است اما تاکنون به نوبل ادبیات دست پیدا نکرده اند.
با تمام این توضیحات و تحلیل هایی که ارائه شد، باید تا اوایل ماه اکتبر( اواسط مهر ماه) و برگزاری این رویداد بزرگ ادبی جهان منتظر ماند و دید که آکادمی نوبل ادبیات کدام نویسنده یا چهرهی هنری را به عنوان صد و هفدهمین برندهی این جایزه معرفی می کند؟!
آیا سال ها بعد، تاریخ از نویسندهی «جنگل نروژی» در کنار نویسندگان بزرگی چون «لئو تولستوی» و «آنتوان چخوف» به عنوان یکی از قربانیان قضاوت ناعادلانه آکادمی نوبل یاد خواهد کرد؟!
آیا هاروکی موراکامی، پس از «یاسوناری کاواباتا» و «کنزابورو اوئه» سومین ژاپنی برندهی نوبل ادبیات خواهد بود؟!