توجه به اصول آکادمیک تنها راه حل – ایوب ملکی
طی مراسم رونمایی از کتاب خورشید خرامان که در سال گذشته برگزار شد ابهاماتی برای برخی از حضار شکل گرفت، اما دوستان و بسیاری از اهل قلم اصرار داشتند که کتاب مورد نظر بسیار عالی و خالی از نقصان میباشد. پس از هدیه کتاب به یکی از دوستانم که هورام نیز هست و جویای نظرات ایشان، ابهامات به وجود آمده برای اینجانب به مراتب بیشتر شد. در اینجا لازم به پرسش است، دوستانی که کتاب را نخوانده و تسلطی نیز بر ادبیات گورانی ندارند چگونه و با چه تخصصی معتقد بر خالی از اشکال بودن این اثر میباشند ؟!
بیشتر بخوانید : کتاب “خورشید و خرامان” منتشر شد
دلایل بسیاری را میتوان برای این موضع گیری ذکر نمود و از جمله به رابطه دوستی بین مصححین کتاب و این دوستان اشاره کرد اما فارغ از روابط شخصی، دلیل دیگر نگاه به چاپ کتاب در این منطقه و تفاوتهای آن است. علاقمندان به زبان مادری در این منطقه گاها بر لزوم چاپ کتاب کوردی به منظور رفع کمیت در این حوزه فارغ از کیفیت محتوایی و حتی اعتبار آن تاکید میکنند. به اعتقاد نگارنده این متن، دلیل عمده ابهامات به وجود آمده در رابطه با این اثر عدم آشنایی گردآورندگان آن با ادبیات گورانی و اصول نگارش این گویش میباشد.
یکی از مصححین کتاب ادعا داشته که سیزده سال در زمینه فراگیری ادبیات گورانی تلاش کرده است؛ در اینجا این سوال مطرح میگردد که چگونه نگارنده در طی سیزده سال متوجه نحوه نگارش و صرف افعال این گویش نشده است؟! و حتی چگونه در طی این مدت مدید موفق به یادگیری این گویش نگشته است؟! در گویش گورانی به منظور صرف فعل درحالت اول شخص مفرد از ضمیر متصل “وو” و برای سوم شخص مفرد از ” ۆ” استفاده میشود اما این دوستان کە تا حدودی از ناسیونالیست عشایری هم بە دور نیستند در هر دو حالت صرف فعل، تنها از ضمیر متصل ” وو” استفاده نمودهاند. البته شاید یکی از دلایل امر فرموده استادی دیگر باشد که برای این منطقه به نام خودش خط تجویز نموده است و بر این باور بوده که حرف ” ۆ” موجود در دیگر گویشهای کوردی، در گویش کلهری تبدیل بە “وو” میشود.
اکنون دو سوال پیش می آید: آیا این شعر به گویش کلهری سراییده شده و یا گورانی میباشد؟ چنانچه مورد نخست است پس چرا تمامی افعال به کار رفته به صورت اول شخص میباشد؟! و بالاخره شخص مورد نظر در افعالی مانند “مەکەروو و مەگیروو” متعلق به شخص اول یا سوم میباشد؟! اگر گویش اثر گورانی است چگونه اصول نگارش کوردی در آن رعایت نشده است؟! قطعا عدم وجود حرف ” ۆ” در گویش کلهری دال بر بسط آن به دیگر گویشهای کردی نمیباشد.
مشکل اصلی اثر مورد بررسی عدم وجود افعال سوم شخص است و مصححین کتاب، آقایان مسعود قنبری و فرهاد عزتی زاده به این امر بی توجه بوده و نمیتوان این نقص را به پای شاعر نوشت زیرا در نسخههای اصلی اشعار این کتاب قطعا صرف سوم شخص و اول شخص از یکدیگر تمیز داده شده است و چون رسم الخط کوردی به شکل امروزی نبوده است لازم است که مصححین متوجه این مسئله میشدند. در کمال تعجب مشاهده میگردد که مصححین متوجه این امر نشدهاند و اگر این امر را مورد توجه قرار میدادند بدون تردید اقدام به تغییر متون شعر مینمودند.
این مساله از آشنایی سطحی مصححین کتاب با ادبیات گورانی نشات میگیرد. با توجه به نکات ذکر شده در این جا یک سوال دیگر پیش میآید؛ طی مراسم رونمائی از کتاب سوال یکی از دوستان از آقای قنبری روش و چگونگی تشخیص دادن نگارنده اصلی برخی از متون دست نویس جمع آوری گشته یعنی تعلق تمامی متون به الماس خان کندولهایی است؟ ایشان در پاسخ عرض نمودند که با توجه به سبک شعری، برایشان محرز گشته که این اشعار متعلق به الماس خان است. اکنون جای بسی پرسش باست که آقایان عزتی زاده و قنبری که در سطح اولیه با سبک شعر گورانی آشنائی ندارند چگونه موفق به تشخیص اشعار و نسبت دادن آنها به شاعر با صلاح دید خود شده اند؟!
در اینجا به چند نمونه از اشتباهات موجود در کتاب خورشید و خرامان ذکر میشود که در کتاب به وفور قابل مشاهده است.
وەختێ کە پیری مەکەروو قەست،فەرزەند عەزیز مەگیروو دەست، میتوان این بیت را چنین معنی نمود: وقتی که پیری میکنم! عاجزت، فرزند عزیزت، میگیرم دستت! متاسفانه صدها اشتباهات اینچنینی دیگر در رسم الخط کتاب قابل مشاهده میباشد.
علاوه بر صرف افعال بررسی شده؛ کلماتی همچون ماواێ، جەرگەێ، بادەێ و به صورت کلی علامت مضاف و مضاف الیه به کار رفته نیز قابل بررسی میباشد. آیا واقعا اضافهی مضاف و مضاف الیه در زبان شعر الماس خان بدین شکل ادا گشته است؟! با علم به عدم وجود این اضافه در هیچ یک از گویشهای کردی و استفاده از آن تنها در منطقه کرماشان (نویسندگان این منطقه نیز دارای توافق جمعیی برای استفاده از این علامت نمیباشند)؛ به صورت قاطع میتوان به این پرسش پاسخ منفی داد.
.
.
یادداشتها،مقالات و ….. آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان میکنند و بازتاب دیدگاهی از سوی هساره نیستند.