شعر نو
گم باد نام عشق – برومند نجفی
خدا را
از شمایان هست کسی آیا
که بنْماید نشانی یا که ردّی
زآن گمگشته، کز این پیشتر روزگارانی
گذارش به اینجا بوده ست و عشقش نام؟
از شما پاسخی چشم ندارم هیچ
اما
از پدرْتان نه، بل از نیای نیای پدرْتان
هم شنیده ست کسی آیا
که او را
چه بر سر آمده ست و چون شدش فرجام؟
همو که دستش چون دست موسی پور عمران
به سوی هر که یازیده ست
دلش بیضا گشته و خانه ش آباد.
یا به روی هر که غمگین، به لطف و ناز خندیده ست
چون داوود نغمه ی عشق سر داده ست و
اندوهش رفته بر باد.
اُف
اُف بر این سیه ایام منحوس عفن آلود
که قدر هر لاشه ی بد بو
چون شکم را به کار آید
ز بهای دل پاکی هم بیش است
گم باد
گم باد نام عشق
در میانه ی مردمانی که سرْشان در شکم خویش است