کیوان کیخسروپور
-
داستان
داستانک « کبریت » – کیوان کیخسروپور
با پاهای برهنه در میان برف می دوید. با موهای ژولیده و لباسهای مندرس و پاره. کتابهای خاک آلوده…
بیشتر بخوانید » -
داستان
” آغاز پایان ” داستانی کوتا از کیوان کیخسرو پور
دختربچه مداد کوتاه و شکسته شدهاش را روی طاقچه کنار ساز تنبور گذاشت. نگاه غمگنانهای کرد و رفت. مداد شکسته…
بیشتر بخوانید » -
داستان
داستانک “درنگ ” اثری از کیوان کیخسروپور
یه غروب خیس . یه جاده منگ بی تعادل . یه حس هول . بیرون زدن زنی سراسیمه ازخانه ای…
بیشتر بخوانید » -
داستان
« خاطره ک » – کیوان کیخسروپور
« خاطره ک » معلم ادبیات ، وسط کلاس قدم می زد . ایستاد و گفت : – این شعری…
بیشتر بخوانید »