گپ و گفتی با خالق کتاب ” من ته رممێ سازی و دام هەلوورکی”
نادر زنگیشە ای شهروند زاگرس است و “نادیار” تخلص می کند. سی و دو زمستان را تجربه کردە است. اودرجهان ادبیات با غزل ناب فارسی متولد شد .
نادیار شیفته ی زبان مادری است .طبعش را در دو قالب نو و کلاسیک آزموده ، درخت شعرکلاسیک و درخت شعرنو لکی را سرشار از شکوفە و شکوفایی کردە است. اشعار کتاب ” من ته رممی سازی و دام هه لوورکی” ( من تابوتی ساختم و مادرم گهواره ای) محصول تجربه و تولد او به زبان مادری ست. با او بە گپی دوستانە می نشینینیم
از خودتان بگویید؟
نادر زنگیشە ای هستم متولد ۱۳۶۵
از چە زمانی بە شعر لکی روی آورید؟
یک اتفاق باعث شد برگردم بەزبان و ادبیات مادری ام، بە زبان و ادبیاتی کە ریشە های نخشکیدە من بود
بە ریشە بلوط های آتش گرفتە سرزمین مادری ام برگشتم وقتی حقارت کلمات را فهمیدم، وقتی می خواستم و نمی شد لاوەلاوە مرگ را انتقال دهم یک اتفاق باعث شد بە زبان و ادبیات مادر ی ام برگردم البتە هیچ وقت بە اتفاق اعتقادی نداشتم
تعریف شما از شعر چیست؟
من راوی اتفاقاتی هستم کە خودشان نوشتن را نمیدانند من باغبانی را نوشتم کە زیر خاکستر دنبال نهال هایش می گشت، گهوارە های آتش گرفتە را نوشتم درختان بلوط آتش گرفتە دختران آتش گرفتە بلوط را ….
از دیدگاە من این اتفاقات شعر هستند و بدون هیچ شکی من شاعر نیستم من فقط نوشتن را آموختم کە راوی شعرهای سرزمین مادری ام باشم
در اشعار شما بە نوعی تازگی مواجە ایم چە در استفادە از واژگان چە در خلق مفاهیم و این تازگی با فضای اشعار کلاسیک لکی کە قاطبە شعر امروز لکی نیز هست فاصلە زیادی دارد دلیل این شکاف و فاصلە چیست ؟
اگر این کتاب را بە فارسی هم می نوشتم این شکاف وجود داشت (و این بە معنی خوب بودن یا بد بودن نیست) و این شکاف در ادبیات لکی عمیق تر بە چشم می آید بە دلایل زیادی کە جای بحث دارد هر کسی برای نوشتن شعر حداقل ، بە زوایا ،زبان،فضا و نگاە منحصر بە فرد خودش احتیاج پیدا می کند و این باعث خود بودن و خود بودن باعث شکاف بین تو و ادبیات قبل تو می شود
بیشتر بخوانید : آیین رونمایی ازکتاب “من تەرممێ سازی و دام هەلوورکی ” اثر نادر زنگیشەای برگزار شد
جایگاە شعر آزاد درادبیات لکی را چگونە می بینید؟
هر چند هستند کسانی کە هنوز بدون وزن نوشتن را ضعف و شعر آزاد را شعر نمی دانند اما روند روبە رشدی بە چشم می آید مخصوصا در نسل جوان و این امیدوار کنندە است
قرار بود کتاب اول شما مجموعە اشعار فارسی باشد اما این اتفاق نیفتاد چرا؟
خیلی چیزها قرار بود و نشد و خیلی چیزها شد کە قرار نبود من برای زبان فارسی احترام زیادی قائلم و این مجموعە حاصل پختە شدن نوشتن من در زبان فارسی بود و اگر دومین مجموعە ام را اول چاپ کردم برای خودم دلایل زیادی داشتم راستش اگر بخاطر دین بە زبان مادری ام نبود شاید هیچ وقت کتاب چاپ نمی کردم
کتاب شما در دو بخش کلاسیک و آزاد چاپ شدە است آیا بهتر نبود از یک قالب شعری استفادە میشد؟
می توانستم کتاب را در دو مجموعە مجزا کلاسیک و آزاد چاپ کنم چون از لحاظ کمیت حداقل دستم خالی نبود اما می شد دو مجموعه ” من تەرممێ سازی و دام هەلوورکی “شخصا بە قالب خاصی برای شعر اعتقادی ندارم و اگر بازهم یک حس ریتمیک داشتە باشم حتما کلاسیک می نویسم و دلایل دیگری هم بود کە باز هم مجال گفتن در اینجا را پیدا نمی کند
نظرتان دربارە ترجمە چیست؟بهتر نبود اشعارتان را ترجمە چاپ می کردید؟
مدتی روی ترجمە شعر فعالیت هایی داشتم بهتر است بگویم باز سرایی شعر کار بسیار دشواریست بازسرایی فضاها و زبان و زوایای دید منی کە تو نیستی و شاید سالها طول بکشد کە یک مجموعە موفق شعری را بازسرایی کنم مجموعە ی شعری کە بدون شک کتاب خودم نیست بە دلایل زیادی ، اگر مجموعە من قابل ترجمە باشد یک روز حتما ترجمە خواهد شد
ظرفیت و پتانسیل های گویش لکی را چگونە می بینید؟
ادبیات لکی پیشرفت محسوسی در سالهای اخیر داشتە است کتابهای خوبی بە نشر رساندە و استعدادهای زیادی را در آیندە نە چندان دور معرفی خواهد کرد. از مهمترین خصوصیات گویش لکی آوایی بودن واژگان است کە بار سنگینی از احساس را بر دوش می کشند حتی مخاطبانی کە با این ادبیات آشنایی ندارند تحت تاثیر احساس واژگان تا حدود زیادی مفهوم کلمات را دریافت می کنند
و اما سخن آخر؟
امیدوارم به آیندە ای نە چندان دور…
.
.
مصاحبە : اردشیر موسوی