زنان،زبان کُردی را تهدید میکنند! – کتایون محمودی
جغرافیای مناطق کوردنشین حالا آنقدر بزرگ شده که به راحتی حدود و ثغورش را نشود مشخص کرد! این محدوده زمانی از کجا تا کجا بود و حالا از کجا تا کجاست؟اگر بگوییم کاری به کار جغرافیا و وسعت آن نداریم شاید منطقیتر باشد.اما این جمعیت و جغرافیا چه فرهنگ و خرده فرهنگی را خود جای داده و آیا هرکدام نتوانسته دیگری راتحمل کند؟شاخه های ستبر از درخت تنومندی که ریشه در این خاک دارد و عظمتش سر به آسمان می ساید و افتخاراتش مشترک است.
اگرچه زبان کوردی،زبان اصلی مردم ماست ما لهجه های گوناگون آن را از هم متمایز کرده که هیچکدام نوع گویش را مایه تحقیر ندیده و به آن می نازند و می بالند.جاف و هورام و لک و کلهر…با گویش های زیبا هرکدام ستون خیمه ای هستندکه اگریکی را برکنیم خیمه سقوط می کند.آن چه این روزها دغدغه ی بسیاری از زبان شناسان این است زبان کوردی،درمعرض تحریف است.زبان کوردی با تنوع لهجه اش هنوز خوش آهنگ ترین است،اما ضربه های که برآن وارد آورده اند ممکن است در دراز مدت قابل جبران نباشد.و بعدها حسرتش را بخوریم که چرا دانستیم و هشدار ندادیم!
من درمقام یک روزنامه نگار کورد و مسئول هشدار می دهم که اولین کسانی که هویت زبان را به سخره گرفته و نادانسته درصدد ویرانی و تخریبش هستند،«زنانند!!!!!»ممکن است تعجب کنید اما این حقیقتی است که قابل انکار نیست،امروز آنچه را که شاهدیم غم انگیز تر ازآن است که بتوان انکارش کرد!!!کودک کورد زبان با لجاجت مادر یا پدر که البته زن ها زورگوترند،زبان فارسی را می آموزد و از ارث فرهنگی و خانوادگی و قومی و ملی اش محروم می شود، آن هم زیر لفافه باکلاسی که این روزها از به زبان آوردنش هم حالم بهم می خورد.
مدتی پیش مسافرتی به تبریز داشتم انگار که ترکیه رفته بودیم هیچ کس فارسی حرف نمی زد همه یکدست و یکصدا به زبان و لهجه ی شیرین آذری حرف می زدند. وقتی علت را جویا شدم با افتخار فرمودند:همه چیز را شما تصرف کرده اید دیگر اجازه نمی دهیم زبانمان را نیز تغییر دهید.چه لذتی زیر پوستم خزید وقتی این تعصب رادیدم و با تمام وجود افتخارش را احساس کردم!چه چیز این لذت را ازکورد گرفته تا به جای حفظ زبان و لباسش،حالا مارک تقلبی باکلاسی را روی همه چیزش زده که قبل ازهمه زبان و لباسش را حراج بازار کرده!
تعصب و کوتاه نظری آموری ناپسند و نا متعارفند؛اما برا ی حفظ داشته ها و حفاظتش از دستبرد باید لجوج و متعصب بود.زبان هورامی توانسته تا حدودی خود را از این گرداب حفظ کند اما زیاد جای امیدواری نیست چون مالاریای آن ممکن است تب را به جان پاوه ای ها نیز بیندازد و آن ها هم هوای باکلاسی به سرشان بزند.این مایه مباهات است که مردم باذوق و زبان دوست پاوه و اطرافش زبان اصیل هورامی را حفظ کرده اند و زنان با غیرت و متعصبش هنوز هم باکودکانشان هورامی صحبت می کنند.ضربه های بی هویتی وتزلزل بی مایگی آن چنان میان جوانان خصوصا دختران ریشه دوانده که اگر گوشزد نشود به زودی فاجعه خواهیم داشت فاجعه ای که ممکن است کلاس هم از یادمان ببرد!
آخر این چه تعبیر نا مأنوسی است که پشت کردن به همه چیز،باکلاسی است؟!اول همه زبان را سرطاقچه گذاشتیم،لباس ها هم که فقط بعضی مجالس می پوشیم،آن هم لباسی که تحریفش کرده ایم ،می ماند اسم و رسم که معلوم نیست چه بلایی قرار است سرش بیاید…روزی آوازه خوش غیرتی وخوش لهجه یمان همه جا پر بود،حال با دستهای خودمان داریم ریشه کنش می کنیم.دانشجویان دخترما با ادا و اطوارهای بی تناسب زبان را به مسلخ برده اند الفها را شکسته و به واو تبدیل کردهاند اگرنشناسی و ندانی فکر میکنی نکند همه متولد ناف پایتختند که دانشگاههای کرمانشاه درس میخوانند.
آخر این زبان و لهجه چه عیبی دارد؟ مگراصفهانی ها و تبریزی ها…عارشان می آید که نه،با صد افتخار هم تکرارش هم میکنند…این از بی مایگی و پوکی استخوان اصالت نیست،ازسست عنصری کسانی است که هنر خودشان را فراموش کرده و مصداق همان ضرب المثل معروف که مرغ همسایه غاز است، این حکایت زبان پایتخت است که همه درصدد اندتا ادایش را درآورند.غافل از آنکه ممکن است مایه ی تمسخر دیگران هم بشود!این قصور بخشودنی نیست باید به فرهنگ و زبان مردم با احترام نگاه کرد و….. اما انگشت اتهام من هنوز با قوت به سوی زنان است،تا کوردی به معجون فارسی بی ریشه ای شبیه لهجه ی پایتخت تبدیل نشده فکری باید کرد؟
به کی باید گفت: که زبان کوردی در خطراست؟
.
کتایون محمودی – روزنامه نگار
.
.
.