انتخاب سر دبیرمقاله

ادبیات اقلیمی کرمانشاه از آغاز تا اکنون . دکتر سارا حسینی

تولد اولین داستان‌های اقلیمی کرمانشاه، همزمان با سال‌های آغازین نگارش اولین رمان‌های فارسی بود. احمد خداداد کرد دینوری(احمد خدادادگر تیموری) اولین رمان اقلیمی فارسی را با عنوان روز سیاه کارگر(۱۳۰۵) پدید آورد. این رمان «به زندگی دهقانان و روستاییان غرب ایران، از کردستان و کرمانشاه گرفته تا اسدآباد و تویسرکان و همدان می‌پردازد و تصویری تراژیک از وضع دهقانان تحت سیطرۀ نظام ارباب_ رعیتی به دست می‌دهد»(صادقی‌شهپر،۳۷:۱۳۸۹).

     پس از او، علی شیرازپور پرتو(شین پرتو) داستان کوتاه شب بدمستی(۱۳۱۰) را به عنوان اثری اقلیمی منتشر نمود. به جز این دو داستان که در سال‌های ابتدایی این سده، نوشته شدند، تا ابتدای دهۀ چهل، داستان اقلیمی دیگری در کرمانشاه نوشته نشد. گرچه علی شیرازپور پرتو آثار بسیاری نوشت، اما هیچ یک از آن‌ها همچون داستان کوتاه شب بد مستی دارای ویژگی‌ها و مؤلفه‌های داستان اقلیمی نبودند.

     دهۀ چهل، آغاز کار علی‎محمد افغانی، نویسندۀ رمان مشهور شوهر آهو خانم(۱۳۴۰) بود. افغانی که عضو سازمان افسران حزب توده بود در سال ۱۳۳۳ دستگیر و محکوم به اعدام شد، اما دولت که به دلیل فشارهای جامعۀ جهانی ناگزیر بود از برخی از این اعدام‌ها صرف نظر کند، علی‌محمد افغانی و عده‌ای دیگر را محکوم به حبس ابد نمود. پس از چند سال، شاه عده‌ای از این زندانیان سیاسی را مورد عفو قرار داد که افغانی نیز یکی از آن‌‌ها بود. رمان شوهر آهو خانم محصول همین سال‌های زندان بود که پس از آزادی با هزینۀ شخصی او به چاپ رسید. زیرا هیچ ناشری حاضر نبود از نویسندۀ تازه کاری که برای اولین بار رمانی هزار صفحه‌ای نوشته بود، حمایت کند. این اثر سه ماه پس از انتشار، از طرف انجمن کتاب ایران به عنوان داستان برگزیدۀ سال ۱۳۴۰ انتخاب گردید(رحیمیان،۲۳۷:۱۳۸۳). حوادث این رمان در کرمانشاه و در فاصلۀ سال‌های ۱۳۱۳ تا ۱۳۲۰ اتفاق می‌افتد. سید‌میران نانوای مشهور شهر، با وجود داشتن همسر(آهو) و چهار فرزند، معشوقه‌ای به نام هما دارد. این داستان بیش از آن که داستان سید‌میران باشد، روایت تلاش‌های خستگی‌ناپذیر زنی(آهو) از طبقۀ پایین اجتماع است که می‌خواهد سلطۀ نظام مرد‌سالار را حداقل در زندگی شخصی خود از میان بردارد، همین مسأله است که شوهر آهو خانم را با وجود گذشت بیش از پنجاه سال از اولین چاپش، به عنوان اثری جذاب حفظ نموده است. افغانی پس از آن با نوشتن رمان شادکامان درۀ قرهسو(۱۳۴۵) در فضای اقلیمی کرمانشاه، جایگاه خود را به عنوان یکی از اقلیمی‌نویسان این خطه محکم‌تر نمود.

      از دیگر نویسندگان این دهه باید از مهشید امیرشاهی یادکرد؛ او «متناسب با جنسیت و خاستگاه طبقاتی خود، نگرش فرمالیستی، فمینیستی و رفاه آلود به ادبیات و اجتماع دارد»(شیری،۵۴:۱۳۸۳). از جمله داستان‌های او که در فضای جغرافیایی و زبانی کرمانشاه اتفاق می‌افتد و شخصیت اصلی آن نیز یک زن است، داستان کوتاه آغاسلطان کرمانشاهی از کتاب بعد از روز آخر(۱۳۴۸) را می‌توان نام برد که روایت گفتگوی نویسنده با زنی به نام ممه است که به لهجۀ فارسی کرمانشاهی حرف می‌‍‌‌‍‌زند و خاطرات گذشتۀ خود را با راوی مرور می‌کند.

     لاری کرمانشاهی نویسندۀ دیگری است که در این دهه ظهور کرد و درخشید. آثار او بیشتر درونمایه‌ای رمانتیستی داشتند و نمونه‌ای از ادبیات کارگری و ادبیات اقلیمی کرمانشاه بودند. اولین اثر لاری که در شانزده سالگی و با نام مستعار «شکوفه لاری کرمانشاهی» به چاپ رسید اثری بود با نام وقتی که شکوفهها میشکفند و زمانی که برگها میریزند(۱۳۴۳). پس از این اثر، لاری کرمانشاهی تا سال ۱۳۷۰ در سکوت ماند و اثر دیگری منتشر ننمود.

     در این دهه، بجز این آثار اندک، اثر دیگری که در حوزۀ ادبیات اقلیمی قرار بگیرد منتشر نشد، اما دهۀ بعد را می‌توان دوران طلایی ادبیات اقلیمی در کرمانشاه دانست، زیرا اغلب داستان‌های این اقلیم در این دهه منتشر شدند، همچنین نویسندگانی چون علی‌اشرف درویشیان، منصور یاقوتی و محمد‌رضا ماهیدشتی در دهۀ پنجاه وارد عرصۀ داستان‌نویسی شدند.

     در ابتدای این دهه، علی‌اشرف درویشیان، دو کتاب آبشوران و از این ولایت(۱۳۵۲) را در حوزۀ ادبیات اقلیمی و برای نمایاندن چهرۀ کریه فقر در این منطقه به نگارش در‌آورد. درویشیان، این دو اثر را با نام مستعار«لطیف تلخستانی» منتشر نمود. او که به دلیل فعالیت‌های سیاسی سال‌ها در زندان بود، پس از آزادی در سال ۱۳۵۷، دو مجموعه داستان فصل نان و همراه آهنگهای بابام را با توجه به خاطرات دوران کودکی خود در کرمانشاه نوشت. پس از آن نیز در سال ۱۳۵۸، رمان سلول ۱۸ را دربارۀ خاطرات زندانش نوشت. او در این اثر تجربیات خود در کوران درگیری‌های سیاسی را به تصویر کشیده است. به جز رمان سلول ۱۸، درویشیان در کتاب از این ولایت(۱۳۵۲) نیز به گوشه‌ای از خاطرات زندانش اشاره نموده است.

     از دیگر چهره‌های مطرح ادبی اقلیم کرمانشاه در این دهه، منصور یاقوتی بود. او که در سال ۱۳۵۰ به استخدام آموزش و پرورش در آمده بود و در روستاها و بعد در شهر کرمانشاه درس می‌داد، در سال ۱۳۵۸  از این سازمان پاکسازی شد و پس از آن به ناگزیر به کارگری و آزمودن شغل‌های مختلف روی آورد. او که با لقب «گل باخی» آثار خود را منتشر می‌نمود، در سال ۱۳۵۳ مجموعه داستان با بچههای ده خودمان را نوشت که روایت دوران کودکی او در کرمانشاه و دردها و سختی‌های آن است. پیش از آن نیز مجموعه داستان زخم (۱۳۵۲) را نوشته بود، که روایت فقر روستاییان کرمانشاه به شیوۀ رئالیسم اجتماعی است. او همچنین در سال ۱۳۵۵، مجموعه داستان گل خاص و رمان چراغی بر فراز مادیان کوه را نوشت؛ «یاقوتی که در رمان چراغی بر فراز مادیان کوه، مبارزه با خانخانی و ظلم اربابان را دستمایۀ کار خود قرار داده است»(روزبه،۸۸:۱۳۸۷). همین مضمون را در داستانهای آهو دره(۱۳۵۵)، زیر آفتاب، مردان فردا و پاجوش(۱۳۵۶)، البته با قوت و تأثیر کمتری ادامه می‌دهد. پس از آن در رمان دهقانان(۱۳۵۷) نیز به بررسی تأثیرات منفی طرح اصلاحات ارضی بر زندگی روستاییان و دهقانان کرمانشاه پرداخته است. او دربارۀ رمان دهقانان می‌گوید: «‌دهقانان، روایتی از فروپاشی فئودالیسم است و تصویری از جامعۀ ارباب رعیتی را با تمام ویژگی‌های منحصر به خود نشان می‌دهد» (www.kurdpress.com). این رمان با نام «کرمانج» و با ترجمۀ عزیز گرای در عراق به زبان کردی منتشر شده است.

     محمد‌رضا ماهیدشتی نیز از دیگر نویسندگان کرمانشاه است که در این دهه و در رمان جویندگان نان(۱۳۵۹) به بررسی تأثیر فقر و جهل بر مردم غرب کشور می‌پردازد(میرعابدینی،۲۴۳:۱۳۸۶).

     پس از این آثار و در ابتدای دهۀ شصت به دلیل درگیری مردم منطقۀ غرب با جنگ و تبعات دنباله‌دار آن، دهۀ رکود نگارش داستان‌های اقلیمی فرا رسید؛ داستان‌هایی چون بافتههای رنج(۱۳۶۱)، شلغم میوۀ بهشته(۱۳۶۴)، دکتر بکتاش(۱۳۶۴) و سیندخت(۱۳۶۶) در این دهه، از علی‌محمد افغانی منتشر شد، اما کمتر می‌توان رگه‌های اقلیمی را در این آثار یافت. از آن میان‌، داستان بافته‌های رنج را می‌توان داستانی اقلیمی به شمار آورد. این داستان، روایت دشواری‌های زندگی یک زن قالی‌باف در اصفهان و کرمانشاه است.

     دیگر نویسندۀ مطرح این دهه، اسماعیل زرعی است که داستان بلند شادی و شیون(۱۳۶۴) را با گویش فارسی کرمانشاهی نوشته است، زرعی در این اثر اطلاعات ارزنده‌ای دربارۀ جغرافیا، فرهنگ، اقتصاد و ویژگی‌های عاطفی و رفتاری مردم کرمانشاه به مخاطبان خود ارائه داده است. فصل ممیز زرعی از اغلب داستان نویسان مشهور کرمانشاهی فاصله گرفتن او از رئالیسم سرراستی بود که نویسندگان بنامی چون درویشیان و یاقوتی و افغانی با آن سر و کار داشتند، زرعی نویسنده‌ای است که به دنبال تکنیک‌های نو داستان نویسی است و از همین رو اغلب داستان‌های خود را به شیوۀ مدرن و پست‌مدرن نوشته است.

     در آغاز دهۀ هفتاد نیز، علی‌اشرف درویشیان بار دیگر خود را با رمان سالهای ابری(۱۳۷۰) مطرح نمود. این رمان، داستان زندگی پسری به نام شریف است که در خانواده‌ای فقیر در کرمانشاه به دنیا آمده است. شریف داستان زندگی خود را از سال‌های تولد تا مدرسه و دانشگاه و پس از آن به تصویر کشیده است. او با روایت زندگی خود و اطرافیانش، دردهای طبقات پایین جامعه را با تیزبینی ترسیم نموده است. به همین دلیل است که سال‌های ابری را می‌توان «‌منشور تکامل‌یافتۀ آثار و افکار درویشیان دانست که مؤلفه‌های رئالیسم سوسیالیستی را در محتوا و ساختار آن می‌توان مشاهده کرد»(کوچکیان و قربانی،۸۸:۱۳۸۹). آثاری چون سال‌های ابری درویشیان، حاصل نگاه نویسندگان واقع‌گرایی بود که تحت تأثیر جریان مارکسیستی که از دو شاخۀ روسیه و آلمان شرقی نشأت می‌گرفت، قرار داشتند‌(همان:۸۸). تأثیر نفوذ این جریان را در آثار کسانی چون علی‌اشرف درویشیان، منصور یاقوتی و علی‌محمد افغانی به وضوح می‌توان دید. آن‌ها مانند سایر نویسندگان متأثر از این جریان، بر این باور بودند که ادبیات، نقش سیاسی و اجتماعی دارد و باید منعکس‌کنندۀ ایدئولوژی و خواست‌های سیاسی و اجتماعی نویسنده و دربردارندۀ نگاه اعتراضی او به این دو(سیاست و اجتماع) باشد. قهرمان شیری، نویسندۀ کتاب مکتب‌های داستان‌نویسی در ایران، ایدئولوژی‌زدگی را عیب بزرگ نویسندگان کرمانشاه می‌داند و در این‌باره می‌گوید: «‌‌عیب بزرگی که بر سبک اقلیمی کرمانشاه عارض شده، ایدئولوژی‌زدگی است. تجربه نشان داده است که نویسندگان وابسته به یک ایدئولوژی، به خصوص از نوع سیاسی و حزبی آن، اغلب دچار محدودیت در نگرش به واقعیت‌های اجتماعی می‌شوند. باورهای ایدئولوژیک از یک سو، گرایش‌های سیاسی از سوی دیگر و مصالح و مصلحت‌‍طلبی‌های حزبی از سویۀ سوم، دست نویسنده را می‌بندد»(شیری،‌۱۶۰:۱۳۸۳). شیری در ادامۀ سخنانش بر این باور است که رگه‌های اقلیمی در ادبیات کرمانشاه بسیار قوی است تا آن جا که به جرأت می‌توان گفت «‌ادبیات این اقلیم، حدیث نفس یک قوم است که می‌خواهد رنج تاریخی خود را با فریاد رسا و از منطقه‌ای دور افتاده و فراموش شده به گوش همۀ مردم ایران برساند»(همان:۶۵-۶۴). سال‌های ابری یکی از آثاری است که به خوبی توانسته است مسائل سیاسی و حزبی آن دورۀ تاریخی را بازتاب دهد. به همین دلیل است که شخصیت‌های اصلی این داستان، عقاید سیاسی مشترکی ندارند و آدم‌هایی با نگرش‌های سیاسی متفاوتی در این اثر می‌توان یافت. همین تعهد اجتماعی، مردم‌خواهی و وجدان بیدار نویسنده است که بهانه‌ای برای تقدیر از درویشیان در دهمین دورۀ جایزۀ ادبی هوشنگ گلشیری شد. این جایزه به خاطر تعهد بی‌چون و چرای درویشیان به آزادی بیان و در امان نگاه داشتن حریم قلم از دستبرد قدرت و ارائۀ تصویری صادقانه از گذار جامعۀ روستایی به جامعۀ شهری، به او اعطا گردید. یکی از صادقانه‌ترین این آثار، رمان سال‌های ابری است که «تأثیر‌گذاری و حقیقت‌نمایی دو بعد مهم آن به شمار می‌رود، حقیقت‌نمایی آنچه که هست و تأثیر‌گذاری برای آن چه که باید باشد»(علی‌اکبری و کوچکیان، ۲۰۱:۱۳۸۶).

     پس از سال‌های ابری، درویشیان، در مجموعه داستان درشتی(۱۳۷۲) تأثیر جنگ را بر مردم کرمانشاه مورد بررسی قرار داد. یکی از داستان‌های این مجموعه، نان و نمک برای پر طاووس بود که در سال ۱۳۸۱ از سوی کانون مترجمین نروژ و دانشگاه نروژ، در بین ۱۲۵ داستان کوتاه از سراسر جهان، رتبۀ اول را به دست آورد. آخرین داستان اقلیمی او در دهۀ هفتاد نیز، توشای پرندهی غریب زاگرس(۱۳۷۴) بود.

     لاری کرمانشاهی که فعالیت ادبی خود را بسیار زود هنگام، در نوجوانی و در سال‌های دهۀ چهل آغاز کرده بود تا سال ۱۳۷۰ اثر دیگری منتشر ننمود، اما در این سال برفابههای بهاری را به عنوان آخرین اثر خود منتشر نمود؛ این داستان، مضمونی اقلیمی دارد و یکی از درخشان‌ترین آثار اقلیمی کرمانشاه در دهۀ هفتاد به شمار می‌آید.

      اسماعیل زرعی نیز که در دهۀ شصت اقلیمی‌نویسی را آغاز کرده بود در دهۀ هفتاد نیز دو داستان خانه(۱۳۷۸) و آن بامداد بیآفتاب(۱۳۷۵) را در ادامۀ این جریان نوشت. زرعی در داستان کوتاه خانه، عارضۀ جنگ را از جنوب تا کرمانشاه به تصویر کشیده است و سرگشتگی انسان گرفتار در این بحران را به خوبی به مخاطب نشان داده است و در داستان آن بامداد بی‌آفتاب، فقر و تنهایی و فقدان مادر را از زبان یک کودک در کرمانشاه به تصویر کشیده است.

      رحمان امینی، داستان‌نویس جوان این دهه بود که رمان زیر صخرههای بیستون(۱۳۷۷) را دربارۀ وقایع دهۀ بیست تا پنجاه در فضای اقلیمی کرمانشاه و تهران به نگارش درآورده است. در این داستان، محمد‌خان، مالک بزرگ روستای چیاگل از توابع کرمانشاه، تفنگ یکی از روستاییان به نام احمد را می‌دزدد. احمد بعد از چند سال از جای تفنگش مطلع می‌شود و شبانه وارد خانۀ محمد‌خان شده و تفنگ را بر می‌دارد. محمد‌خان هم به جبران این کار، احمد را می‌کشد. فرزاد، پسر احمد با پسر محمد‌خان درگیر می‌شود و به همین دلیل به زندان می‌افتد. در زندان با چند فعال سیاسی آشنا می‌شود و تصمیم می‌گیرد بر ضد حکومت پهلوی مبارزه کند. او پس از آزادی از زندان‌، با سحر، دختر مورد علاقه‌اش ازدواج می‌کند. در آستانۀ پیروزی انقلاب، فرزاد با سحر و چند تن از مبارزان وارد ساختمان رادیو می‌شود. پیام انقلابی فرزاد، از رادیو پخش می‌شود در حالی که او و سحر با گلوله‌های مسلسل یک سرباز از پا در‌آمده اند.

     دهۀ هفتاد در مقایسه با دهۀ پیش از آن دهۀ پر‌بارتری بود. از حرکت اقلیمی‌نویسان در دهۀ پنجاه انتظار می‌رفت که این روند، رو به رشد باشد، اما به یکباره در دهۀ شصت شاهد سقوط این جریان بودیم. دهۀ هفتاد نیز گرچه در مقایسه با دهۀ شصت، روزگار بهتری برای داستان‌های اقلیمی کرمانشاه بود، اما در مقایسه با دو اقلیم شمال و جنوب، می‌توان گفت که جریان چندان قدرتمندی نبود. با همۀ کاستی‌ها، دهۀ هفتاد به پایان رسید. پس از آن دهۀ هشتاد را به راستی می‌توان دوران خاموشی قلم و صدای اقلیمی‌نویسان این خطه دانست، چرا که گرچه نویسندگان جوانی وارد عرصۀ داستان‌نویسی شدند، اما علاقه و گرایش چندانی برای خلق آثار اقلیمی و تلاش برای حفظ زبان و فرهنگ و آداب و رسوم این منطقه در آن‌ها دیده نمی‌شد. از آن میان، رحمان امینی مجموعه داستان دیوارهای موازی(۱۳۸۴) را دربارۀ جنگ ایران و عراق، عرضه نمود و آرش سنجابی هم با وجود نوشتن چندین مجموعه داستان و رمان در این دهه، تنها داستان کوتاه «دون» در مجموعۀ از میان تارهای مرتعش(۱۳۸۸) را به مسائل اقلیمی اختصاص داد که آن هم داستان چندان موفقی محسوب نمی‌شد. ریشۀ این مسأله را می‌توان در گرایش نویسندگان جوان این اقلیم به تکنیک‌های نو و تجربۀ فضاهای تازه دانست. فریاد شیری، شاعر و نویسندۀ کرمانشاهی، در جلسۀ نقد کتاب از میان تارهای مرتعش، در این‌باره گفت: «در نسل اول داستان‌نویسان کرمانشاه، نوعی ادبیات اقلیمی دیده می‌شد که این ویژگی‌ها در آثار داستان‌نویسانی مانند درویشیان، یاقوتی و افغانی نمود یافت؛ این در حالی است که نسل‌های بعدی سعی داشتند از فضای ادبیات اقلیمی دور شوند و به تکنیک‌های تازۀ داستانی روی آورند»(شیری،۳۰:۱۳۸۸).

     اسماعیل زرعی در این دهه نیز در ادامۀ فعالیت‌های دو دهۀ گذشتۀ خود داستان کارت ورود به زندگی(۱۳۸۲) را نوشت که روایتی صادقانه از اندوه یک کودک در کوچه پس کوچه‌های کرمانشاه است؛ زرعی در این داستان در عین حال که از فقری عریان پرده برمی‌دارد، نیم نگاهی نیز به وضعیت زنان در این سال‌های کرمانشاه دارد.

     پیمان اسماعیلی نیز نویسندۀ جوان و نوظهور این دهه است که با مجموعه داستان جیب‌های بارانی‌ات را بگرد(۱۳۸۴) خود را به عرصۀ داستان نویسی فارسی معرفی نمود، او پس از این اثر با مجموعه داستان برف و سمفونی برفی(۱۳۸۷)  بار دیگر درخشید. این مجموعه داستان در فضای سرد و برفی سال‌های جنگ در کرمانشاه می‌گذرد و القاگر هول و هراسی است که بر آن سال‌ها سایه افکنده است.

     حامد اسماعیلیون دیگر نویسنده‌ای است که در این دهه شروع به نوشتن کرد. نخستین مجموعه داستان او با عنوان آویشن قشنگ نیست(۱۳۸۷) برندۀ جایزۀ داستان اول بنیاد گلشیری در سال ۱۳۸۸ و تقدیر شده در جایزۀ ادبی روزی روزگاری گردید. داستان‌های این مجموعه در عین حال که استقلال خود را حذف کرده‌اند از نظر پیوند میان روایت و نیز شخصیت‌ها به داستان‌های قبل و بعد خود پیوسته هستند. اصل روایت نیز در کرمانشاه می‌گذرد.

     دهۀ نود در ادبیات داستانی کرمانشاه، دهۀ ظهور نویسندگان تازه‌ای است که علاوه بر آن که دغدغۀ فرم و ساختار داستان را دارند، به شکل ویژه‌ای بر این امر نیز اصرار می‌ورزند که اگر حتی داستان‌هایشان ویژگی داستان اقلیمی را ندارند، حداقل بستر جغرافیایی ظهور داستان، شهر یا عناصر طبیعت کرمانشاه باشد. در واقع از میان رفتن افکار مارکسیستی و کمرنگ شدن رئالیسم سوسیالیستی، انگیزه‌های سیاسی اقلیمی‌نویسی را از میان برده است و نویسندگان، بیشتر به دنبال طرح داستان در زمینۀ جغرافیایی کرمانشاه و نیز تمرین تکنیک‌های تازۀ داستان‌نویسی هستند. در واقع نویسندۀ این نسل، ایدئولوژی‌زده نیست و این بار برای مطرح شدن در گسترۀ وسیع‌تری می‌نویسد، از جملۀ این نویسندگان می‌توان حامد اسماعیلیون، پیمان اسماعیلی، فرهاد حیدری‌گوران، آرش محمودی، مریم جهانی و محمدمعین شرفایی را نام برد.

      منصور یاقوتی در این دهه نیز با دو مجموعه داستان به نام‌های تنهاتر از ماه(۱۳۹۲) و چشم هیچکاک(۱۳۹۲) به فعالیت ادبی خود ادامه داده است. برخی از داستان‌های مجموعه داستان چشم هیچکاک در حال و هوایی اقلیمی سیر می‌کنند در عین حال که نویسنده تلاش کرده است با نگاهی متفاوت به جهان پیرامون خود بنگرد و این بار، شکست سکوت چندین ساله‌اش زنگ متفاوتی داشته باشد.

     حامد اسماعیلیون در ادامۀ فعالیت‌های دهۀ هشتاد در ابتدای دهۀ نود نیز گاماسیاب ماهی ندارد(۱۳۹۲) را نوشت. این کتاب در فضای جغرافیایی کرمانشاه با تمرکز بر جنگ میان پاسداران سپاه و مجاهدین خلق به ترسیم نبرد آن‌ها می‌پردازد. گاماسیاب ماهی ندارد از شهر گرگان آغاز می‌شود و در عملیات مرصاد کرمانشاه به پایان می‌رسد. در واقع نویسنده در این اثر، دغدغۀ اقلیمی‌نویسی نداشته است، اما به مقتضای انتخاب موضوعی که در این جغرافیا اتفاق افتاده به این فضا توجه نموده است.

     پیمان اسماعیلی نیز که نوشتن را در روزنامه‌ها و مجلات آغاز کرده بود نخستین مجموعه داستان خود را در دهۀ هشتاد منتشر کرد و پس از آن در سال ۱۳۹۲ رمان نگهبان را در فضای اقلیمی کرمانشاه نوشت. این رمان، روایتی است از سال‌های جنگ در کرمانشاه و کوهستان‌های اطراف آن.

     فرهاد حیدری گوران یکی دیگر از نویسندگان این دهه است که البته در سال‌های دهۀ هشتاد کار خود را با یک ابرداستان به نام تاریکخانۀ ماریا مینورسکی آغاز کرده بود؛ این اثر، نخستین کار ادبی نویسنده و نیز نخستین ابرداستان فارسی به شمار می‌رود. حیدری گوران پس از آن، در دهۀ نود یک سه گانه به نام در‌به دری نوشته است که بخش دوم آن با عنوان نفس تنگی به چاپ رسیده است. این رمان با محور قرار دادن بمباران شیمیایی روستاهای زرده، بابایادگار و نسار دیره و با همراهی شخصیت‌هایش، کژال و غزال، از تهران سال‌های دهه‌های هفتاد و هشتاد تا کمپ‌های پناهجویان و آوارگان کُرد در خاورمیانه و اروپا به بیان روایت خود پرداخته است. علاوه بر این، دغدغه‌‎های فرم‌گرایی نویسنده و توجه به نظرگاه‌های مدرن و پست‌مدرن در این اثر به خوبی نمایان شده است. رمان کوچ شامار(۱۳۹۷) بخش سوم از این سه گانه است که به زلزلۀ سال ۱۳۹۶ کرمانشاه می‌پردازد؛ کوچ شامار روایت زندگی جوانی است که در گیر و دار مهاجرت و دستیابی به شغل تازه و کشف جهان تازه‌ای است که در قامت یک شهر جدید خود را به او نشان می‌دهد. با وجود آن که روایت در پایتخت می‌گذرد، اما شخصیت اصلی داستان، گویی شهر و دیارش را با خود حمل می‎کند، خاطرات، گفتگوها، گذار آدم‌ها در زندگی عینی و در روان او، همه نشان از آن دارند که جغرافیای آمیخته به درد شاعر برای او تمام نشده و در او ادامه دارد. آنچه که بر غنای این اثر افزوده است، توجه به ساختار داستان، زبان و شخصیت‌پردازی به شکل ویژه است، حتی آنجا که نوعی خشونت در روابط آدم‌ها جاریست، مخاطب هیچ چیز را پس نمی‌زند و آن بخش ناساز زندگی را نیز به عنوان بخشی از سرنوشت محتوم بشری می‌پذیرد. حیدری گوران در این اثر در عین خلق یک اثر مدرن ، اقلیم کرمانشاه و جغرافیای پر مخاطرۀ آن را فراموش نکرده است آنچنان که در نفس تنگی، این دغدغه‌ها او را تا پایان رها نکرده‌اند. بخش اول این سه‌گانه تاکنون مجوز نگرفته و چاپ نشده است.

    مریم جهانی نیز با داستان بلند این خیابان سرعت گیر ندارد(۱۳۹۵) وارد عرصۀ داستان‌نویسی گردید؛ این داستان دربارۀ زنی به نام شهره است که در فضای سنتی کرمانشاه، راننده تاکسی می‌شود. نویسنده تلاش کرده است که تصویری روشن از فضای شهری کرمانشاه به مخاطب ارائه دهد. این خیابان سرعت گیر ندارد، روایت جدال یک زن با سنت‌هاست و انتخاب زنی که هنجارهای این جامعۀ سنتی را بر هم می‌زند، وجه فمنیستی داستان را پررنگ نموده است. این کتاب، برندۀ جایزۀ کتاب جلال و کتاب برگزیدۀ سال شده است.

     آرش محمودی نیز با مجموعه داستان نیوکاسل(۱۳۹۸)، خود را به عرصۀ داستان‌نویسی معرفی نمود. نویسندۀ این مجموعه با  ۹ داستان که همۀ آن‌ها در فضای کرمانشاه اتفاق می‌افتند از دغدغه‌های اجتماعی خود پرده برداشته است.

     محمدمعین شرفایی از دیگر نویسندگان جوان این دهه است که در مجموعه داستان وال(۱۴۰۰) تلاش کرده که مناطق آبی کرمانشاه را به تصویر بکشد؛ داستان‌های این مجموعه در تالاب هشیلان یا سد سیروان می‌گذرند و شخصیت‌های او از دل همین آب و خاک برآمده‌اند. طبیعت در این مجموعه به عنوان عنصری اصلی و جانمایۀ وقایع و پردازش شخصیت‌ها قرار گرفته است؛ در واقع می‌توان مضمون مشترک این داستان‌ها را روایت سرگشتگی انسان معاصر دانست؛ انسانی که گمان می‌کند در اینجا و اکنون می‌زید اما، پیوند انکار‌ناپذیر او با طبیعت بدوی، دائماً به او گوشزد می‌کند که بازگشت به آغاز و نخست، اولین کاریست که می‌توان برای پایان دادن به این سرگشتگی کرد.

.

.

.

.

.

فهرست منابع

-کوچکیان، طاهره و خاور قربانی (۱۳۸۹)، بازتاب اجتماع و رئالیسم سوسیالیستی در سال‌های ابری، اثر علی‌اشرف درویشیان، زبان و ادب فارسی نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم‌انسانی، شمارۀ ۵۳٫

-علی‌اکبری، نسرین و طاهره کوچکیان (۱۳۸۶)، «سال‌های ابری» در نگاهی نو(اتوبیوگرافی، رمان)، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم‌انسانی مشهد، شمارۀ ۱۵۹٫

-صادقی‌شهپر، رضا (۱۳۸۹)، نخستین رمان اقلیمی در داستان‌نویسی معاصر ایران، کتاب ماه ادبیات، شمارۀ ۴٫

-شیری، قهرمان (۱۳۸۳)، ویژگی‌های اقلیمی در داستان‌نویسی کرمانشاه، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، شمارۀ ۷۹٫

-شیری، فریاد (۱۳۸۸)، نقد مجموعه داستان از میان تارهای مرتعش، روزنامۀ دنیای اقتصاد، شمارۀ ۲۰۲۸٫

-میرعابدینی، حسن (۱۳۸۶)، فرهنگ داستان‌نویسان ایران از آغاز تا امروز، چاپ اول، تهران، نشر چشمه.

-روزبه، محمد‌رضا (۱۳۸۷)، ادبیات معاصر ایران(نثر)، چاپ سوم، تهران، نشر روزگار.

-رحیمیان، هرمز (۱۳۸۳)، ادبیات معاصر نثر، ادوار نثر فارسی: از مشروطیت تا سقوط سلطنت، چاپ دوم، تهران، انتشارات سمت.

.

.

.

یادداشت‌ها،مقالات و …..  آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان می‌کنند و بازتاب دیدگاهی از سوی هساره نیستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا