قالب وردپرس بیتستان پرنده فناوری
خانه / ادبیات / شعر / شعر نو / ” لحظه ی مرگ ما ” – اثری دیگر از برومند نجفی

” لحظه ی مرگ ما ” – اثری دیگر از برومند نجفی

” هم مرگ نیز بر جهان ما بگذرد ”، مگر نه محبوبم؟!
و زهرآبه ی تلخ آن نیز از گلو و دهان ما بگذرد، مگر نه محبوبم؟!
و تو بگو که غیر خداوند
پاسخ کیست که ” آری” نباشد؟

و اینک که گریزی نیست
و ما را
توش و توان لجاج و سر ستیزی نیست
بیا که مرگ را به ریشخند گیریم
و تو خواهی گفت: چگونه؟
و پاسخ من این است:
آن لحظه ی دم مرگ، اگر ما را
حسرت و فغان و زاری نباشد.

و شوربختی همه ی عالم ارزانی آن کس باد
که نداند نام آن حسرت چیست
و” ابرهای تمام عالم بگریند شب و روز در دل ” آن کس
که نداند ره برگذشتن از بیابان مرگ و وحشت چیست

وه که چه خوشبختیم ما!
که او را به نام می شناسیم
و صدایش زده ایم
و درودش فرستاده ایم
و به خانه ی دل هامان مهمانش کرده ایم
و چنانش عزیز شمرده ایم
که مقیم جان هامان گشته است
آن قدر که در تمام شبان و روزان عمر
و در تک تک برآمدن ها و فروشدن های نفس هامان
حضورش چون آفتاب و ماه همیشگی بوده است.

و از ما چه باز خواهد ستاند
این مرگ؟
جز زمان و نام ما؟
و برای ما که عشق به ناممان خوانده است
و هر نفسی که زیسته ایم، جزوی از عمر او گشته است
چه باک؟
و لعن و نفرین تمام عاشقان بر ما باد
اگر که به خویشتن هراسی راه دهیم
از اینکه:
لحظه ی مرگ ما
آه…
آه لحظه ی مرگ ما چرا چنین زود است؟!

 

همچنین ببینید

یادداشتی از یدالله بابایی درباره مجموعه داستان «آواز سنگ‌ها»

آواز سنگ‌ها دومین مجموعه داستان صابر سلیمی است که در ۸۹ صفحه، با طرح روی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.