قالب وردپرس بیتستان پرنده فناوری
خانه / یادداشت / زبان مادری و مهاجران سرگردان / دکتر جلیل آهنگرنژاد

زبان مادری و مهاجران سرگردان / دکتر جلیل آهنگرنژاد

در مقدمه‌ی کتاب خشونت اثر «اسلاوی ژیژک» آمده است: «داستانی قدیمی درباره کارگری وجود دارد که گمان دزدی درباره او می‌رفت. هر روز عصر که از کارخانه برمی‌گشت، چرخ‌دستی او را به دقت می گشتند. نگهبانان نتوانستند چیزی پیدا کنند. چرخ دستی همیشه خالی بود. سرانجام کاشف به عمل آمد که کارگر، خودِ چرخ‌دستی‌ها را می دزدیده است!. ». این دقیقاً همان داستانی است که ضمن هوش‌ربایی از گویشوران زبان کوردی در جغرافیای گویش‌های باشوری، بویژه در کرماشان و ایلام، هویت زبانی بخشی از آنان را به یغما برده است.

وقتی در جامعه، تنها از یک زبان، «قدسی‌سازی» می‌شود، بر اساس جبر ناشی از چنین قدسیتی که به بازوی «قدرت سخت» هم گره می‌خورد، کاربران دیگر زبان‌ها به گوشه‌ای رانده می‌شوند. آنها را «دیگری» می‌خوانند و دیگری بر اساس «کلان‌الگو»های قدرت، «غیر» نامیده می‌شود.

مشروعیت‌زایی برای چنان زبانی، گاهی می‌تواند به کشاکش صخره‌وار اما نهان هسته‌های پیوندزای درونی زبان غیر با زبان قدسی منجر شود. اما در این میان به دلایل پیدا و پنهان، بسیاری از ساکنان کف جامعه‌ی زبانیِ «غیر» به ناچار تسلیم انگاره‌های کاذب قدسی می‌شوند. اتفاق ناگواری که این سال‌ها در جدالی پنهان با آن دست و پنجه نرم کرده‌ایم.

ما و بسیارانِ دیگر را «دوزبانه» می‌نامند. همان‌هایی که آشکارا گرفتار نوعی از خشونت زبانی بوده و هستیم. خشونتی که می‌خواهد ما را به «اُبژه‌ی دیگریِ کوچک» تبدیل کرده و حد و مرزهای زبانی‌مان را با تهدیدهایی جدی مواجه نموده و به گونه‌ای گرفتار رنجی مستمر شویم. اگر در هر عرصه‌ای، خودی و غیر خودی، توجیهات عام و خاصّی داشته باشد، در عرصه‌ی زبانی، چنین توجیهاتی را به هزار و یک ادله‌ی منطقی و علمی نمی‌توان پذیرفت…

اگر به دنبال گره‌های کور مصداقی دیگری در توجه به زبان مادری باشیم، می‌توانیم با چنین سؤالاتی روبرو شویم و به دنبال پاسخ‌هایی برای آنها بگردیم: آیا ‌در کرماشان و ایلام، جدا از امر زبان قدسی، بزرگترین دشمنان زبان مادری، خود مادران هستند؟! چقدر چنین گزاره‌ای را درست می‌دانید؟ چند درصد مادران نسل نو، تمایلی ولو اندک به زبان مادری دارند؟ و در این راه سعی می‌کنند فرزندانشان را با زبان مادری آشنا کنند؟

کم نیستند پرسش‌هایی از این دست که ذهن بسیاری از کُنشگران عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی را به خود مشغول ساخته است. امروزه در بسیاری از خانواده‌ها با معضلی به نام «دختران فراری از زبان مادری» روبرو هستیم. این اتفاق در بین پسران چنین خانواده‌هایی کمتر دیده می‌شود. دلایل چنین امری می‌تواند سوژه‌های مهم پژوهشگران زبانی باشد.

 اهمیت زبان مادری که به قول هایدگر «قرارگاه هستی ماست»، بایستی به عنوان یک اصل هویت‌بخش به کف جامعه شناسانده شود. اصلی که حد و مرز متفاوت جهان هر انسانی است و الزماً بایستی چنین شناختی به فرد، قدرت حفاظت از این حد و مرز را عطا نماید. کم نسیتند افرادی که از چنین قرارگاهی مهاجرت کرده‌اند و هیچ دلیلی برای ماندن در ذهنشان نداشته‌اند. خود این مسئله، وظیفه‌ی کُنشگران زبان و فرهنگ کوردی را دوچندان کرده است.

این مهم است که مهاجرت از زبان مادری، به هر فردی اقامت تمام‌عیاری را به او در زبان مقصد نمی‌دهد. حتی جملات، اصطلاحات و واژه‌های زبان دوم هم به نوعی نامحسوس، سرِ ناسازگاری با چنین مهاجری دارند.

دنیای معاصر، دنیای زنان است. این را در جنبش‌های فرهنگی و … به اثبات رسانده‌اند. ما هم در این سال‌ها چشم امید به جنبشی فرهنگی از سوی زنان کورد باشوری داریم که با بازیابی هویت زبانی‌مان، دنیای تازه‌تری را به روی نسل‌های تازه‌تر بگشایند. حرف نهایی را هم از زبان مولوی بگویم که: «در زمین دیگران خانه مکن…». اگر در خانه‌ است، یک حرف بس است…

همچنین ببینید

لحظاتی شاد کە بانی اش شهرداری بود – احمد بساطی

بعداز  چندین سال ،برای اولین بار میتوانستم شادی قدم زدن  در هوای برفی همراە دریا  …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.