وتو وێژ

اکبر گلپایگانی، خواننده: کردستان، هنرمندی چون میرزاده به بار می‌آورد

 برای کسانی که آواز ایرانی را دوست دارند و آن را می‌شنوند اکبر گلپایگانی نامی آشناست. او که می‌گوید بیش از ۵۰ سال با مجتبی میرزاده آشنا بوده از شیوه منحصر به فرد نوازندگی‌اش گفته است.

 اولین‌بار کی و چگونه میرزاده را شناختید؟
از زمانی که مجتبی در کرمانشاه بود، تقریبا از ٥٠سال قبل، او را می‌شناختم، انسانی بسیار قابل احترام و دوست‌داشتنی بود، مثل تمام مردم آن منطقه، بسیار مهربان که شیوه‌ نوازندگی خاص خود را نیز داشت، اگر به آثارش گوش دهید به خوبی این ویژگی و خاص‌بودن را حس می‌کنید، ما باهم سفر، کنسرت و همکاری زیادی داشتیم، کمترین شباهتی با کسانی چون یاحقی، ملک، بدیعی، خرم و دیگر هنرمندان نداشت، شیوه و سبک نوازندگی‌اش کاملا منحصر به فرد بود.
 ویژگی او در کارکردن چه مسایلی بود؟
مغز میرزاده پر از آواز و ملودی بود، یک‌بار از او پرسیدم اگر دو تکه چوب دستت بدهند با آن‌ چه می‌کنی؟ گفت از آن صدا و آواز زیبایی خلق می‌کنم، همواره به‌کار و اثر خوب فکر می‌کرد، ارتباطاتش نیز چنین بود، به مسایل بد فکر نمی‌کرد، انسان‌ها را بسیار دوست داشت.
 ارتباط شما در این سال‌ها مرتب ادامه داشت؟
مدت زیادی بود او را ندیده بودم تا اینکه در آمریکا همدیگر را ملاقات کردیم، در آمریکا در استودیویی مشغول ضبط آهنگ «من تو را آسان نیاورده‌ام به دست» بودم که آقای جهانبخش پازوکی کارهایش را انجام داده بود، میرزاده نزدمان آمد، گفت چند ماهی می‌ماند، اما اینجا را دوست ندارم و می‌خواهم به ایران برگردم، من گفتم که من هم مثل او فکر می‌کنم، شب بعد نیز به کنسرتم دعوتش کردم، دیگر او را ندیدم، تا دو، سه روز قبل از فوتش، که من منزل برادرم حسن گلپایگانی بودم، میرزاده نیز آنجا بود، چند ساعتی حرف زدیم و سه روز بعد از آن، خبر ناگوار فوتش را شنیدم. لازم است اشاره کنم یک‌بار او را در استودیو «بل» دیدم که داشت کمانچه می‌زد، اولین‌بار کمانچه‌نوازی میرزاده را می‌دیدم، دیدم در نواختن کمانچه از بسیاری از کمانچه‌نوازان سرشناس آن زمان بالاتر است، واقعا در نواختن کمانچه و ویولن که ساز اصلی خودش بود، بی‌نظیر بود.
 نظرتان در مورد مجموعه کارهای میرزاده چیست؟
من تمام آثار میرزاده را شنیده‌ام، تعداد زیادی نوازنده داریم که به‌کار موسیقی مشغول هستند، اما احساسی که باید از آنها بگیری، وجود ندارد، اما آثار میرزاده دارای احساس و جذابیتی خاص بود که واقعا بسیار جذاب بود، به نظر من به میرزاده ظلم شده چون میرزاده باید مکان و موقعیت بزرگی داشته باشد، همواره چنین بوده است که کسانی حقوق هنرمندان را پایمال کرده‌اند، اما ماه برای همیشه پشت ابر نمی‌ماند، به‌ویژه جوانان این دوره به‌دنبال واقعیت‌ می‌روند، برای مثال در پایان برنامه «گلها» کسانی آمدند و گفتند که می‌خواهند این برنامه را جمع کنند و برنامه دیگری به جایش بگذارند، ما خندیدیم و گفتیم این را چرا جمع می‌کنید؟ اگر به‌کار خودتان ایمان دارید بگذارید آن نیز باشد و با کار خوب جای این را بگیرید، به نظر من به میرزاده ظلم شده است، چون میرزاده بی‌نظیر و نابغه بود، اگر کسی در این زمینه تحقیق کند متوجه می‌شود که این هنرمند تا چه اندازه نابغه و بی‌نظیر بوده است، خودش، خودش را رشد داده بود. او واقعا با عشق کار می‌کرد، خوشبختانه مردم این مسایل را می‌دانند، اما باید در زمان زنده‌بودنش از او یاد می‌شد و به‌کارهایش توجه می‌شد، می‌گویند: دسته‌های گل نهادن بر مزار من چه سود/در زمان بودنم یک شاخه گل دستم بده
 آیا کردبودن میرزاده در موفقیتش تاثیرگذار بوده است؟
موسیقی کردی بر میرزاده و موسیقی ایرانی بسیار تاثیرگذار بوده است، من زمانی که موسیقی کردی گوش می‌دهم واقعا احساس و درونم تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد، موسیقی این منطقه به راستی تاثیر زیادی بر موسیقی ایرانی گذاشته و واقعا بسیار جذاب است. ویژگی موسیقی و فرهنگ کردستان، هنرمندی چون میرزاده را خلق می‌کند.
سەرچەوە : شرق

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت ، استفاده از سرویس ریکپچای گوگل الزامی است که منوط به خط مشی رازداری و شرایط استفاده گوگل است.

دکمه بازگشت به بالا