یادداشت

مظلومیت ادبیات کردی در اسلام آباد غرب – به قلم احمد بساطی

سخنان یکی از دوستان ادیب،در یک برنامەی فرهنگی ادبی، من را وادار  کرد تا مزەی تک تک کلماتی را کە بیان می کرد که هر چند تلخ  اما حقیقت بود، بچشم.

اسلام آباد غرب از هر نظری مظلوم واقع شدە است، بخصوص در زمینە ادبیات کردی.

علی‌رغم  پتانسیلهای  خیلی بالایی کە در این شهرستان وجود داشته و دارد، مورد بی مهری قرار گرفتە است، بطوریکە تمامی افرادی کە در زمینە ادبیات کردی فعالیت دارند، در پستوی خانە، مغازە و محل کارشان ،مظلومانە فعالیت میکنند.

دوستانیکە در این شهرستان در زمینە ادبیات کردی مشغول فعالیت هستند، مورد بی مهری قرار گرفتەاند، چە از جانب  ادارە فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان و چە از جانب دوستانی کە دست اندرکار برنامە‌ها هستند.

ادبیات شهرستانی کە آغازگر بسیاری از فعالیتها در استان کرمانشاە بودە، در پستوی ضعف برخی از مدیران،در کنجی از قوانین خود ساختە، خاک می خورد.

چندی پیش طی چند جلسە، با کولەباری از تجربە و کمربندی از جنس ٱنچە در اساطیر، برای مبارزە با  دیوان میبستند، رهسپار سرزمینی شدیم؛ بنام ادارە فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان اسلام آبادغرب،  برای گرفتن  مجوزی تحت عنوان عصر شعر،یا تجلیل از بزرگان و پیشکسوتان ادبیات کردی  در این شهر.

رئیس محترم  ادارە فرهنگ و ارشاد اسلامی، با احترام از سرجایش برخواست و لبانمان را با چایی و شیرینی، آغشتە بە گرمای وجود خود نمود.

بعد از کلی صحبت دوستانە، درخواست ما ،در پیچ و خم قوانین عجیب،جا ماندە و بە دست فراموشی سپردە شد.

با خود بە فکر فرو رفتم کە چرا اکثر مدیران ،دغدغە فرهنگ وادبیات  و زبان مادری را دارند ،اما حاضر نیستند  از قوانین کشداری ،کە همچون سنگ قلاب،بە پای مبارزان ،در عرصە قلم میپیچانند،کوتاە بیایند.

تاسف بندە زمانی بیشتر شد کە جای دوستان ادیبی همچون:

چنگیز اقبالی

علی حاتمی

شیردل ایل پور

مسعود قنبری

کیومرث بلدە

اله مراد جباریان

عباس جلیلیان

سمیە صفری

و…

در برنامەهای برگزار شدە از جانب این ادارەی گرانقدر ، گرانسنگ و گرانمایە،باید خالی باشد و این ادارە جان فشان، باید دست  بە سوی سایر شهرستانها  دراز کند و سایر ادیبان از شهرستانها را ،بە مراسم خود بکشاند، و حضار شاهد شعر خوانیهای تکراری و منع از سهیم شدن همشهریان خود باشند.

این  در حالیست  کە این شهرستان پذیرای دوستانی است کە در استان ،شناختەشدەاند و نامی در جشنوارەها وسایر برنامەها دارند و متاسفانە “در شهر خود مورد بی مهری قرار گرفتە و مظلوم واقع شدەاند”.

بە قول یکی از بزرگان حاضر در یکی از برنامەهای اینچنینی:

اسلام آباد غرب، اینقدر پتانسیل دارد کە اگر افراد ادبیات کار و فرهنگ دوست  آن،  در مرکز استان فعالیت کنند،  همچون ستارەای  در ٱسمان شب می درخشند.

اما متاسفانە تفکر عجیب و خودساختەی بعضی از مدیران، بخصوص ادارە محترم ارشاد شهرستان،  باعث، عدم این مهم شدە است،طوریکە همچون یک شکارچی در پی موقعیتهایی است کە بتواند ثبات بیشتری بە موقعیت و جایگاهی کە در آن قرار دارد،بدهد.

شایدهم آثار ارزشمند بعضی  از  دوستان همچون “عباس جلیلیان “کە در جدیدترین اثر خود تحت عنوان  “کوردیکا”،(کە بە جرات میتوان گفت با مهمترین آثار دنیا  برابری میکند) در دیدگان  نازنینشان  جلوە نکند،

چە بسا وجود اینچنین دوستانی  در دنیای ادبیات شناختە شدە باشد ،  اما با هزاران افسوس، در شهر و دیار خود ،دستخوش سلیقە غلط و ضعیف این مدیران، با کرسیها و رکابهای مرمرین آغشتە بە رنگهای هزار توی دالانهای ذهنی مریخی  با دشمنان فرضی ، همانند سریال بررەی  مهران مدیری، قرار گرفتە  و مورد بی مهری قرار گیرند..

بە امید روزی کە”” ادارەی مهربان ارشاد،””با دوستان ادبیاتی،و فرهنگ دوست کردی کار،  مهربان تر باشد و برای ارایە مجوز و هرگونە همکاری،دست بە دامان  منجنیق و روابط خاص نشود و همە را بە یک دید بنگرد.

.

.

یادداشت‌ها،مقالات و …..  آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان می‌کنند و بازتاب دیدگاهی از سوی هساره نیستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا