باورها و اعتقادات مردم در گردآوري گندم – فرزانه سجادپور
( با تاکید بر سه استان همدان،لرستان ، کرمانشاه)
چکیده
در این مقاله مراسم گردآوری گندم در سه استان کرمانشاه،لرستان و همدان بررسی شده است.گردآوری گندم از دید یک کشاورز امری روزمره و پیش پاافتاده نیست که بتوان در هر زمانی آن را آغاز کرد.شرایط زمانی شروع درو ،آداب تطهیر ،باور های برکت فزا و نوع تغذیه اموری است که با توجه به تحقیقات میدانی و مدارک موجود در واحد فرهنگ عامه صدا و سیما به آن اشاره می شود.مجموعه رفتارهای نمادینی که بیانگر نوع خاصی از عقلانیت مبتنی بر اسطوره و تغییر در سرنوشت از پیش تعیین شده به صورت عینی است.و از طریق کنش های یک کشاورز به معرض نمایش گذاشته می شود.
واژگان کلیدی: گردآوری گندم،جار جار داری،برکت فزایی،درو،تغذیه درو
مقدمه
«خوردن»به عنوان امري فرهنگي هميشه ذهن انسان را به خود مشغول كرده است آنچنانكه كمترديني را ميتوان يافت كه به اهميت تغذيه نپرداخته باشد. مثلادردين زرتشتي به علت پيوندعميق كشاورزي با تغذيه،آنرا امري مذهبي پنداشته برضرورت انجام آن تاكيدشده است.«کسی که غله را بکارد او راستی را میکارد. او دین مزدایی را پیش میبرد.» (ونديداد،فرگردسوم؛۲۳۹)
در ویسپرد نیز کشتزار درو شده و خرمن به دست آمده سرور پاکی و نیکی شناخته میشود: «نوید میدهم، به جای میآورم از برای مید یو شهم پاک (هنگامی) که کشتزار درو شده، رد پاکی. نوید میدهم به جای میآورم از برای پیته شهیم پاک [هنگامی] که خرمن به دست آمده، رد پاکی.» (پورداود، ۱۳۸۱: ۲۷).
اين تاكيدات مذهبي و نمونه هاي موجود ديگر در ساير اديان اهميت كشت و تغذيه را بيان مي كند امري كه گستره فرهنگي وسيعي را در بر گرفته و نگاه هاي متفاوتي را به سو ي خود كشانده است. آنچه در اين تحقيق رد زني مي شود صرفا مرتبط با يكي از فرآورده هاي اصلي غذايي بشر است و فقط بخش خاصي از آن را شامل مي شود: برداشت و گردآوري گندم.
يكي از متداول ترين انواع كشت ها در دنيا ، كه داراي ابعاد قدسي و ديني فراواني است.
طرح مساله
تغذیه یکی از بنیادی ترین نیاز های بشری است .اما ارضاء آن شکلی فرهنگی داشته و به تدریج از صورت های ابتدایی خود خارج شده است.” نباید این واقعیت را فراموش کرد،غریزه ای که باعث تحقق ساده ترین امر فیزیولوژیکی می شود در دراز مدت به ناچار برده و بنده سنت خواهد شد”( مالینوفسکی:۱۶۱،۱۳۷۹).این مساله فقط منحصر به نحوه پخت یا نوع غذاها نیست. دایره این صور فرهنگی حتی به شیوه های گرد آوری مواد اولیه برای پخت و پز نیز کشیده شده و به آن رنگ و رویی کاملاً فرهنگی داده است.
گندم یکی از منابع اولیه غذایی در بین انسان هاست.”نخستین نشانه های کشت و زرع و گله داری در خاور میانه دیده شده است که در آن گندم و جو نخستین محصولات اصلی غذایی به شمار می آمدند”(بیتس و پلاگ،۱۳۷۵؛۲۱۱ ).
بنابر اين دایره باورها و اعتقادات پیرامون آن می تواند بسیار کهن و اسطوره ای باشد. شاید مهمترین مساله پیرامون گندم (در حوزه باورها و اعتقادات) نگرش قدسی به این فراورده کشاورزی است که در تمامی مراحل کشت،داشت و برداشت و حتی در مواد غذایی که از آن تهیه می شود نیزاین بار قدسی همچنان تداوم می یابد.برداشت گندم از این قاعده مستثنی نیست.به طور کلی کشاورزی امری مذهبی و مقدس محسوب می شود خصوصادر ادیان مختلف بر کشت غلات تاکید بیشتری شده است؛”کسی که غله را بکارد او راستی را می کارد.او دین مزدایی را پیش می برد”(وندیداد،فرگرد سوم؛۲۳۹).عمل کشت محصول موجب خشنودی الهه زمین(سپندارمذ)خواهد شد:”شادترین زمین ها،مکانی است که بیشترین کشت در آن باشد(وندیداد،فرگرد سوم؛۲۳۹).بنا براین ما با پدیده ای دو و جهی روبرویم که از یک سو مستقیما˝ با رفع نیازهای جسمی انسان درگیر است و از سوی دیگر بار معنایی برجسته ای را با خود حمل می کند. مفهوم کلی که تاثیر عمیقی بر مناسک گرایی کنش های اجتماعی گذاشته،صور جدید فرهنگی را در درون آن ایجاد می کند. در این مقاله فقط فرایند گردآوری گندم مورد بررسی قرار گرفته است. بخشی که بیانگر مواجهه کشاورزان ( کنشگران)با گندم به بار نشسته( امر قدسی تحقق یافته)است البته این تحقیق منحصر به سه استان لرستان،کرمانشاه و همدان می شود.علت گزینش سه استان مذکور وجود حوزه های فرهنگی مشابه و در عین حال متعدد است.
اگر نقطه شروع تحقیق را استان کرمانشاه فرض کنیم با یک گروه قومی بزرگ به نام “کرد” مواجه می شویم و اگر از کرمانشاه به سمت خرم آباد حرکت کنیم با گروه قومی –زبانی “لک” ها مواجه خواهیم شد که یک گروه بینا بینی (کرد و لر) با خصوصیات خاص فرهنگی هستند.در ناحیه خرم آباد و پلدختر،بیشتر الوار ساکنند که خود را منتسب به لر کوچک می دانند.از خرم آباد به سمت بروجرد و بخش های همجوار در استان همدان،چون ملایر و نهاوند نیز الوار بختیاری ساکنند.همچنین ترک ها و کردها را در بخش هايي از استان همدان می توان مشاهده کرد.با توجه به رویکرد مردم شناختی از بین سه استان مذکور،روستا ها و بخش هایی که دارای ویژگی های فوق الذکر می باشد،گزینش شده واز طریق مصاحبه و مشاهده بخشی از داده های تحقیق گردآوری شده است.اطلاعات موجود در واحد فرهنگ مردم مرکز تحقیقات صداو سیما نیز مورد استفاده قرار گرفت.بنابراین در متن مقاله واژه ه های ” فرهنگیار ” بیانگر اطلاعاتی است که از مرکز فوق به دست آمده و ” اطلاع رسان ” نشان دهنده اطلاعاتی است که از طریق مصاحبه در مناطق روستایی جمع آوری شده است.
گاهشماری برداشت محصول
گندم بهاره معمولا˝در اوایل بهار کاشته می شود و در اواخر تابستان و به ندرت اوایل پاییز برداشت می شود.این نوع گندم بیشتر در نواحی کشت می شود که آب و هوایی سرد دارند.در سال های گرم معمولا˝روستائیان نقاط سردسیر،کشت گندم را زودتر آغاز می کنند و بعضا˝دراواخرمرداد یا اوایل شهریور اقدام به دروی محصول می كنند.در هرسین کرمانشاه معمولا˝هفتهاول یا دوم مرداد ماه زمان مناسب درو محسوب می شود.در روستای قالیچه جوانرود دروی گندم پاییزه در اوایل خرداد است(اطلاع رسان،کرمانشاه).اما در کنگاور بیشتر در نیمه اول مرداد برداشت شروع می شود.در قهریجان همدان نیز گندم را در پاییز کشت و در اوااخر بهار برداشت می کنند(اطلاع رسان،همدان).
گندم پاییزه در قسمت های گرمسیر همانند پلدختر در استان لرستان کشت می شود.فصل رشد این گندم ها بسیار طولانی تر است.بنابراین دارای ریشه های قوی تری نسبت به گندم بهاره اند و در نتیجه محصول بیشتری بدست می آید(اطلاع رسان، لرستان).در روستاهای بخش چغلوندی (با توجه به آب و هوای سرد) برداشت محصول در اواخر تابستان و اوایل پاییز انجام می شود(حنیف،۱۱۱:۱۳۷۷).
باورهای عامه پیرامون زمان برداشت گندم
در بین کشاورزان و دامداران مرسوم است که به جاي ذکر نام ماه ها،محاسبه فصل ها انجام می شود.اصطلاح “نوروز بعد از بهار”اشاره به روزهای پایانی خرداد و آغاز فصل برداشت محصول دارد(اطلاعرسان،لرستان).مثلا˝جشنسراووه/sar owva //در گذشته در خرم آباد،هفتاد روز از بهار یعنی در اوایل خرداد برگزار می شد.این جشن ” به مناسبت جاری شدن چشمه ها از کوه در بهار و وفور نعمت و رونق کشاورزی است”(فرهادی،۱۷۲:۱۳۷۳).
از نظر یک کشاورز لرستانی زمانی که دانه گندم زیر انگشت له نشود و شیره آن بیرون نیاید،زمان مناسب برداشت آن است.اما در هر روز یا ساعتی نمی توان درو گندم را آغاز کرد.در روستای سراب همام پلدختر درو حتما˝باید در یک روز سعد آغاز شود(فرهنگیار ، لرستان). تعیین روز خوب برای شروع درو تاثیر مستقیمی بر سرعت درو یا برکت محصول خواهد داشت.در روستای بوجین آباد همدان، برداشت گندم در روزهای شنبه و یک شنبه آغاز می شود(فرهنگیار،رضاوارسته،همدان).در روستای یوسف آباد هرسین زمان مناسب برای چیدن گندم در گذشته اول ماه وسط تابستان یا به اصطلاح لکی مردال /merdâl / بود هر چند در حال حاضر در اواسط یا اواخر مرداد برداشت گندم آغاز می شود(فرهنگیار،حسن یاردل،کرمانشاه).
در روستای شهن آباد دلفان روزهای نحس ماه فرس قدیم به ترتیب عبارت بودنداز:روز پنجم، هشتم،نهم،سیزدهم،نوزدهم،بیست و یکم،بیست و هشتم و بیست و نهم هر ماه و در ماه قمری روز اول هر ماه که هلال در مغرب دیده می شد نباید هر کاری که به سمت شرق باشد انجام داد چون ستاره نحس به دور ماه می چرخد(فرهنگیار،لرستان).به عبارتی نه روز از هر ماه روزهای بد است و بیست و یک روز خوب که می توان هر کاری را در آن روز آغاز کرد.اما در بین این بیست و یک روز باقیمانده نیز از نظر خوش یمنی درجه بندی ویژه ای وجود دارد.مردم روستای حیات الغیب خرم آباد معتقدند روز چهارشنبه بهترین روز برای شروع درو است چون محصول با سرعت بیشتری از زمین چیده خواهد شد اما اگر همین چهار شنبه در شانزدهم ماه شمسی قرار گیرد نه تنها برای درو که برای انجام هر کار دیگری نیز بد یمن است (اطلاع رسان ،لرستان).
آغاز درو
یکی از علامت های شروع دوران درو،بیرون آمدن گندم از غلاف است که در این زمان معمولا˝کشاورز(صاحبزمین) ابتدا چند خوشه گندم را مي برد و دانه هاي آن را روی آتش کاملا برشته كرده که اصطلاحا˝بهآنگلهوری می گویند(فرهنگیار:تیموری،عشایر کلهر کرمانشاه).در روستاهای بهار همدان نیز صاحب زمین معمولا˝درکنارمزرعهآتشکوچکی روشن می کرد و کمی از خوشه های گندم را در آن بو می داد گندم برشته شده، پوستش کاملا جدا می شد. کشاورز این گندم را داخل دستمال می ریخت و برای خانوده اش می برد. گندم های برشته به هیچ وجه نباید بر روی زمین می افتاد و گرنه باعث از بین رفتن برکت محصول می شد(فرهنگیار، صفدر علی محمدی).در روستای جوانرود معمولا˝گندمسبزرسیده را قبل از دروی کامل بو می دادند و سپس آن را بلغور کرده با آن آش و پلو تهیه می کردند(اطلاع رسان،کرمانشاه).
در ریجاب کرمانشاه آغاز درو در اول صبح که هوا تازه روشن شده و اصطلاحا به آن شوکی//šowaki می گویند،آغاز شده و تا وقت ناهار یا نیمه رو/niməru/ ادامه می یابد(اطلاع رسان،کرمانشاه).
در روستاهای ملایر معمولا˝دروگرانساعتچهارصبحبرای چیدن گندم از منزل خارج می شوند و قبل از درو گندم سه بار یا علی گفته و بعد کار را آغاز می کنند(فرهنگیار،مراد عبدلی،همدان).
در روستای ضیاءآباد موقع شروع درو،ابتدا کمی آب روی سنبل ها می پاشند و بعد شروع به چیدن آنها می کنند.در واقع گندم را موجودی زنده فرض می کنند و معتقدند نبايد لب تشنه درو شوند(البته آب فقط در بخش کوچکی از کشتزار پاشیده می شود،نه بر روی همه گندم ها)(فرهنگیار،اروجعلی دشتی و اطلاع رسان،همدان).
در روستای سهنله سنقر کلیایی اولین کسی که شروع به درو می کند از دیگران مبارکباد می شنود(فرهنگیار،خسرو امجدیان،کرمانشاه).
جار زدن،برابري / borâbori/
در روستاهای تويسرکان رسم بود تمام گندم هاي ده باید در یک روز معین درو شود.اگر كسي در همان روز معین نمي توانست تمام گندم ها را درو کند اصطلاحا˝می گفتند جار به او شکسته است(اطلاع رسان،تويسرکان همدان).
در روستای گرجی الیگودرز رسم بود پیش از شروع درو جار می زدند و می گفتند در مزرعه فلان شخص فردا درو خواهد شد هر کس می خواهد کمک کند،صبح اول وقت با داس در آنجا حاضر شود(فرهنگیار،حسینعلی دهقان،لرستان ).
در زمین های بزرگ معمولا فقط بخش کوچکی به عنوان جار انتخاب می شد.وقتی مردم شروع به گردآوری گندم می کردند، فقط این قسمت جار درو نمی شد.تا یک روز کدخدا روز جار را اعلام می کرد و مردم در آن بخش شروع به رقابت با یکدیگر برای گردآوری گندم می کردند(اطلاع رسان،توسیرکان،همدان).
در روستای آشیجان تويسرکان در موقع درو با هم “جاراجار” می کنند یعنی لنج/ / lanjمی کنند که زودتر از دیگری درو خود را تمام کنند.اگر کسی از جار،عقب می ماند یا زنش می مرد یا گاوی که با آن کار می کرد.جز این معتقدبودند “جاراجار” آمد و نیامد دارد.اگر برای کشاورزی آمد داشته باشد،آن سال زنش پسری به دنیا خواهد آورد(فرهنگیار،فضل ا… غلامی،همدان).در واقع جار نوعی بلای آسمانی است که بر سر فرد بازمانده در رقابت گردآوری گندم نازل می شد(اطلاع رسان،روستاهای ملایر همدان).
در روستاهای ملایر برای جلوگیری از چنین خطری یکی از اهالي ده جار را می خريد و آن سال مردم عجله ای برای گردآوری محصول نداشتند. کسی که جار را خریده بود تا آخر مهر ماه یک قطعه از زمین هایش را که در معرض دید عموم بود، درو نمی کرد. بنابراین مردم با خاطر جمع به گردآوری گندم می پرداختند و در عوض همه موظف بودند در پايان خرمن یک من گندم به خریدار جار بدهند(اطلاع رسان،همدان).
در روز بر معمولا˝آبمزرعهمانندروزهای عزاداری و عاشورا حالت وقفی داشت.در گذشته مرسوم بود هر کشاورزی در یک روز خاص آب را برای باغات و مزارعش استفاده کند.اما در روز “بر” هر کس که نوبت آبش بود آن را به یک نفر معروف به “بردار” می فروخت.البته هر کسی هم نمی توانست بردار شود.بردارحتما˝ازخانوادههایی بود که اصطلاحا˝بربهآنهاآمدداشتودرصورتخرید ضرری متوجه اشان نمی شد.تقریبا˝ ضرر “بر” پس از دو یا سه روز یا شاید حتی یک ماه بعد از شکسته شدن، بر فرد نازل می شد.مردم معتقد بودند که “بر” حیوانی مانند پریان و جنیان است که مسکنش داخل قنات مزارع است.اما هیچ وقت کسی آن را نمی بیند مگر در روز “بر” که از قنات در آمده و مانند گاو واله /vâle /می کند.اما شکل ظاهری آن همچون گاو سفید یا زن چادر سفیدی است که جیغ می کشد(اطلاع رسان ،همدان).
“بر” به شکل خرگوش،دختر هفت ساله و گرگ نیز ظاهر می شد که هر کدام معنای خاص خود را داشت.اگر به شکل خرگوش ظاهر می شد نشانه گرفتاری بزرگ بود،در شکل دختر نشانه مرگ همسر زارع و گرگ علامت مرگ گاو نر که در کشاورزی استفاده می شد(فرهنگیار،قنبر علی دلفانی ،همدان).
پر باری محصول
کشاورزان پر باری یا کم بودن محصول را امری خارج از حیطه اقتدار خود دانسته پیرامون آن اعتقادات فراوانی دارند.اگر محصول گندم در بخشی از زمین بیش از سایر قسمت ها پر بار باشد،اصطلاح کول زدن/kuol/را برای آن استفاده کرده و نظرات مختلفی پیرامون آن دارند.
در سهنله سنقر کلیایی هر گاه بخشی از زمین دارای محصول خوب و ساقه های بلند باشد دروگران با احتیاط پیرامون آن قطعه را درو می کنند و به صاحب زمین خبر می دهند. گندم کول زده از سایر گندم ها،بلند تر ،ضخیم تر و پر دانه تر است و علامت خاص آن این است که سه عدد خوشه گندم در هم فرو رفته با مژه های روبه قبله باشد.برای همین اطراف آن را به اندازه یک دسته که به آن چپک//čapek می گویند،نمی چینند.کار تقریبا˝ به حالت نیمه تعطیل در می آید و یک نفر به منزل صاحب زمین می رود و بزغاله یا خروسي از همسر صاحب مزرعه گرفته،پای کول می برد.خون این حیوان حتما˝باید پای کول ریخته شود که به آن خین رژان/xoinrežân/ می گویند. پسر بچه هایی که در مزرعه در گردآوری و جمع کردن خوشه های گندم،همکاری می کردند به خواست میل بر(سر دسته گروه دروگران) شروع به خواندن ترانه و شکر گزاری از خداوند می کنند.
شکر شکر خدایه / šokr šokre xodâya / (شکر شکر خداوندی است )
گنمه گنمان کول دایه /ganema ganemân ynl dâya/ (گندم ما کول زده)
برکتی زیایه / barakatey zeyâya/ (برکتش زیاد است)
عقیدی خاس شایه /zaqedate xâs šâya/ (از عقیده نیکوی شاه است)
خدا پشت پنایه /xodâ pešto panyâya/ (خدا پشت و پناه اوست)
در همین حین میل بر با احتياط بسیار کول را بریده و به صورت یک دسته با نخی محکم آن را می بندد و به مکان خرمن می فرستد.در خرمن دسته کول را به همان حالت ایستاده در راس خرمن نصب می کنند که از دور معلوم باشد(فرهنگیار، خسرو امجدیان،کرمانشاه).
در دره میانه سفلی ملایر معتقدند کول جای سم دلدل است.به عقیده آنها حضرت علی(ع) سوار براسبش از میان مزرعه گذشته و هر جا که سم دلدل بر زمین نشسته بعدا˝کولزدهاست.دراین منطقه قسمت های کول دار مزرعه را در روزهای درو به حال خود رها می کنند و بعد از پایان کامل درو یک نان محلی به نام چنگال/čangâl/ درست کرده و به صورت گروهی در پیرامون زمین کول زده گرد هم جمع می شوند.مقداری از چنگال را به دسته داس می مالند و بعد با سه صلوات،چنگال را دور کول سه بار می چرخانند،سه مرتبه یا علی گفته و با داس مذکور کول را بریده روی خرمن می گذارند(فرهنگیار،قنبر علی دلفانی،همدان ).
در روستاهای تویسرکان خوش یمنی یا بد یمنی کول هنگامی مشخص می شود که جهت خوشه های گندم شناسایی شود.اگر خوشه های گندم به سمت قبله باشد،حتما˝خوش یمن و آن سال برای کشاورز علاوه بر محصول خوب،اتفاق های حسنه نیز رخ خواهد داد اما اگر به سمت قبله نباشد،بد یمن بودن مي آورد و حتی ممکن است از خانواده کشاورز در آن سال فردی بمیرد.در هر حالت کشاورز حتما˝باید حیوانی را قربانی کند(اطلاع رسان، همدان).
در روستاهای همدان کمر کول را با پارچه تمیزی می بندند.به این ترتیب از روی زمین افتادن یا شکستن کول جلوگیری می کنند.افراد نابالغ و دیوانه یا حیوانات اهلی و وحشی را از کول دور نگه مي دارند(اطلاع رسان،همدان).
تغذیه درو
تغذیه در دوران درو از اهمیت ویژه ای بین دروگران برخورد دار است. در روستاهای شهرستان الیگودرز در روز آخر “بر” غذایی به نام خاروشه/xârouša / تهیه می کنند که شامل تخم مرغ،آرد و روغن است.معمولا˝آتشی در صحرا می افروزند و ظرفی بر روی آن گذاشته ابتدا روغن را( روغن حیوانی )داغ کرده بعد آرد را داخل آن ریخته کمی سرخ می کنند و در آخر تخم مرغ ها را دانه دانه داخل آن شکسته و هم می زنند.خوردن این غذا باید در صحرا باشد و چیزی در ته ظرف باقی نماند.در صورتیکه خاروشه زیاد بیاید،آن را برای حیوانات در گوشه ای می ریزند(اطلاع رسان،لرستان).
در روستای امیرالامراءسامن در روز”بر”زنان فعالیت مستمری دارند.تمام زن ها در منزل برنج می پزند حتی کسانی که زمین کشاورزی ندارند واز شیر دام خود لبنیات تهیه می کنند وآن را به واره نمی برند.ناهار این روز پلو است اما برای شام حتما باید رشته پلو،عدس پلو یا خرماپلو تهیه کنند( فرهنگیار،احمد گودزی،همدان ).
در روستای کنگاور نانی را که بر روی ساج/ sâj/ پخته شده،خرد کرده و آن را داخل روغن کرمانشاهی می ریزند.بعد با کفگیر تکه های نان را از روغن در آورده شکر به آن اضافه می کنند.به این نان چنگال/ čangâl / می گویند و به عنوان یک میان وعده در هنگام درو یا زمانی که در زمین کول پیدا شود مصرف می کنند( اطلاع رسان،کرمانشاه ).
در روستاهای نهاوند در هنگام درو زن خانه نانی به نام گرده/ gerde/ درست می کند و آن را با روغن حیوانی به صحرا می فرستد.این نان را داخل کاسه بزرگی خرد کرده و با روغن حیوانی مخلوط می کنند( فرهنگیار،ولی ساکی،نهاوند همدان ).توجری/toujori/ نان مخصوصی است که مانند چنگال بر روی ساج یا تاوه /tâve/ پخته و با روغن حیوانی فراوان مصرف می شود(اطلاع رسان،همدان ).
در دره میانه سلفی ملایر غذای ظهر دروگران شامل: ماست،کره،گوشت کباب شده یا خاینه/xâeyne/( خاگینه) است و در شام بیشتر آبگوشت یا تخم مرغ آب پز شده مصرف می كنند( فرهنگیار،قنبرعلی دلفانی،همدان).
مراسم پایان درو
همانقدر که آغاز درو از منظر کشاورزان در فرایند برکت دهی مهم است،پایان کار نیز بسیار حائز اهمیت است.مراسم “صلوات دادن” یا صلباتانه/salbâtâne/ در بیشتر روستا ها اجرا میشود.جشن صلوات در روستاهای سلیمان آباد،بهار لاله جین،دستگرد،آق بلاغ،دینار آباد همدان برگزار می شود.شب قبل از صلواتانه صاحب زمین به اهل خانه خبر می دهد که فردا صلواتانه داریم.بنابر این همسر او می داند که فردا باید غذای مناسب پایان درو که بیشتر شامل رشته پلو و آبگوشت است تهیه کند.برخی نیز قربانی کرده و حلوا نیز می پزند.معمولا˝درآخرین دسته گندم که از زمین چیده می شود همه دروگران با هم صلوات می فرستند و لبه تیغ داس را می بوسند بعد همراه صاحب زمین به منزل وی رفته و پذیرایی می شوند( فرهنگ یار،مرحوم فضلعلی، همدان ).
در کرمانشاه بعد از گرد آوري گندم،دروگران داس های خود را بر زمین گذاشته و بر روی زمین درو شده سجده کرده و سه مرتبه سبحان ا… می گویند.میل بر نیز با صدای بلند دعا می کند: خدایا تا عمر داريم ریشه زراعت ما را از زمین قطع مفرما و بعد همه آمین گویان سر از سجده بر می دارند.معمولا˝آخرین دسته های گرد آوری شده در زمین به عنوان صلواتانه به یکی از افراد بی بضاعت روستا داده می شود.جز این پس از جمع آوری دسته های گندم از روی زمین،میل بر یک خوشه گندم را در چاله ای که با دست کنده می گذارد و روی آن را با خاک می پوشاند و معتقد است که با این عمل ریشه زراعت آن خانواده در زمین فرو رفته و قطع نخواهد شد(فرهنگیار،خسرو امجدیان، کرمانشاه).
در روستای بوجین اسد آبادی نیز مراسم صلواتانه بر گزار می شود.
در روستا های بهار همدان وقتی که تمام قطعات زمین درو شد،زمینی با مساحت تقریبی ۵ متر یا کمی بیشتر که به آن باغچه می گویند، درو نمي كنند تا روی آن صلوات بفرستند.قبل از شروع این قسمت ابتدا کمی آب بر گندم ها می پاشند بعد در یک صف رو به قبله،ابتدا داس ها یشان را بر زمین می اندازند هر کس نوک داسش به زمین فرو برود،آن سال بخت و اقبال با اوست و حتما˝اتفاقخوبی برای وی رخ خواهد داد.بعد یک نفر از گروه دروگران این جمله را با صدای بلند می گوید:شاه قلی شنه اولانا،بابای بل اولانا،امیر گو اولان،بو يشین قویوب گدن رحمت،فاتحه و صلوات
/šâhqoli šenaolânâ bâbâye belolânâ amirgudânâ
bou eišin goyup gedana rahmat برای شاه قلی شن دار،بابای صاحب بیل و امیر گاو دار و آن که این کار را گذاشت و رفت رحمت بفرستید ) .
وقتی فاتحه فرستادند همگی داس ها را برداشته آخرین دسته های گندم را درو می کنند و یک نفر دسته اي از این گندم های آخر را در زمین چال می کند و به آن (مکان دفن گندم)خطاب کرده می گوید:بر کتین خرمنه/ barakatin xarnana/(برکتت به خرمن)بعد همه در کنار زمین نشسته،میوه یا شیرینی مصرف می کنند و به اصطلاح دهان خود را شیرین کرده و به صاحب مزرعه تبریک می گویند(اطلاع رسان،همدان ).در روستای شیر خان صحنه در روز پایانی درو همه دروگراني که سر زمین حضور دارند در دقایق آخر هر چه گندم در دست دارند در يك زمان واحد،به هوا پرتاب می کنند و برای خوردن شام به منزل صاحب زمین می روند كه به آن سرواسان/sarvâsâne/می گویند ( فرهنگیار،ابوالقاسم مرادی،کرمانشاه).
مراسم فوق در استان لرستان به جشن یا علی معروف است( اطلاع رسان لرستان ).
در اکثر روستاهای بررسی شده بعد از برداشت محصول مردم شب را در خانه صاحب محصول جمع شده تا نیمه شب مشغول صحبت کردن می شوند.البته در شب های درو نیز در اکثر روستاهای لرستان مراسم شاهنامه خوانی و نقالی بعد از صرف شام دارند.در روستای کرزان تويسرکان وقتی گرد آوری گندم به پایان رسید سه روز جشن گرفته و به بیرون روستا می روند( فرهنگ یار،خشایارافشاری،همدان ).در روستای گل تپه به شام آخر درو قرتمجالق/ qortomjâleq/ می گویند که با روغن حیوانی تهیه می شود و معمولا˝شاملمرغوپلو یا رشته پلو است(فرهنگیار،رستم اخوان،همدان ).
تحلیل یافته ها
نگرش مذهبی به فرایند گردآوری گندم
همه ادیان نگاه مثبتی به کشاورزان و امور وابسته به آن دارند.همانطور که قبلا نیز اشاره شد در دین زرتشتی به کشت و زرع بسیار توجه می شود.عمل کشت محصول موجب خشنودی الهه زمین (سپندارمذ) خواهد شد:” شادترین زمین ها،مکانی است که بیشترین کشت در آن باشد(وندیداد، فرگرد سوم؛۲۳۹).
اما جالبترین توصیف از مراحل کاشت و برداشت محصول در این بخش ذکر شده؛”کسی که این زمین را کشت کند ای سپیتمه زرتشت ،می برد او سود را مانند این که مردی مهربان با معشوقه به بسترگاه بخوابد نزدیک ،[پس] پسر یا سود [ دیگر] ببرد” (همان؛۲۳۸).
در واقع زمين به عنوان مادر که توان باروری دارد و کشاورز به عنوان پدر و عامل بارور کننده در نظر گرفته شده است.جالب اینکه همین نگرش در لایه زیرین ذهنی کنشگران اجتماعی حضور دارد و از طریق اعمال و رفتار مناسکی قابل شناسایی است. مثلا” بر خلاف اکثر جوامع سنتی کشت و برداشت گندم در ایران تقریبا” امری مردانه تصور می شود و حضور زنان با شرایط خاص در این نوع کشت امکان پذیر می شود.از سوی دیگر روابط بسیار تنگاتنگی بین گندم و پسر دار شدن وجود دارد. مثلا” معتقدند پسر گندم است در حالی که دختر جو. یا هر کس اولین مشت گندم پاک شده را بر دارد، حتما” صاحب پسر خواهد شد اما اگر این گندم ها هنوز باد نخورده باشند ،باعث مرگ پسر آن فرد می شود.
با توجه به چنین پنداره هایی می توان گفت باور های مذهبی نفوذ خود را در درون آیین های گردآوری گندم و اعتقادات پیرامون آن به صورت عینی به نمایش می گذارند.
بعد قدسی زمان
انتخاب روزی خوش یمن( سعد) برای آغاز درو،نحوه چیدن اولین خوشه ها ،آخرین بافه های گندم برای درو و …. سیر خطی زمانی را به ما معرفی می کند که از زاویه دید کشاورز باورمند،حسی رازگونه و فراتر از حیطه اقتدار او را تداعی می کند. گویی بخشی از زمان بریده شده و فرصتی کوتاه در اختیار کشاورز است که اگر خوب قدر بداند و خوب بهره برد،جز ایجاد مطلوبیت روانی به نوعی کمیت مادی نیز دست خواهد یافت.چنین اندیشه ای بازسازی زمان ازلی است:”به میزانی که کاری و یا چیزی از طریق تکرار اعمال مثالی واقعیتی کسب می کند- و فقط از این طریق است که به واقعیت می رسد- به همان میزان،واژگونی زمان،مدت و “تاریخ”نیز صورت می پذیرد و بدین ترتیب کسی که اعمال مثالی را دوباره انجام می دهد از محدوده زمان سپنجی فراتر رفته خود را دوباره در دوران اسطوره ای که فعل نمونه نخست بار ضمن آن انجام شده،بازمی یابد”(الیاده،۵۰:۱۳۷۸).
در واقع این فرا زمانی بودن و دوری جستن ازعنصر شریر نوعی عقلانیت اسطوره ای را پیش روی ما می گذارد که کنشگران را به ترغیب به حفظ آن می کند”اسطوره ها را نباید حکایاتی نادرست وباستانی به شمار آورد،بلکه باید آنها را وجه سرمدی زبانی دانست که از نمادهایی چند ساحتی تشکیل یافته است و در واقع مرجع آنها در حوزه مینوی استقرار دارد”(گیلکی در ضیمران،۳۲:۱۳۷۹). به عبارتی ما با نوعی عقلانیت درگیر می شویم که راه کارهای مناسب خود را از طرق متفاوت باز تولید می کند.از همین روست که کشاورزان معتقدند باید در روزی سعد،درو راآغاز کنند تا با سرعت به پایان برسد. در واقع هر کنشی با نتیجه ای خاص مواجه خواهد شد.
فدیه
در مراسم گردآور ی گندم دو نوع فدیه( قربانی) به چشم می خورد الف:فدیه حیوانی ب: فدیه گیاهی
به نظر می رسد عمل نمادین دروگران در چیدن اولین خوشه های گندم یا آخرین بافه های آن ،باور قربانی کردن گیاه را تداوم می بخشد.مشتی آب بر روی ساقه های گندم پاشیده می شود،آنچنان که به حیوان قربانی شونده نیز پیمانه ای آب می دهند و بعد او را برای دفع خطر یا کسب منفعتی سر می برند.قربانی کردن از ترس ” کول” اوج اندیشه دو گانه ای است که هم کسب منفعت و هم دفع خطر را به کشاورز مژده می دهد. همانطورکهقبلا˝نیز اشاره شد”کول”بخش پر بار مزرعه گندم است.رویکردی که به این پر باری وجود دارد نوعی هراس وامید را توامان در ذهن باورمندان ایجاد می کند.لغت”باورمندان”بیانگر بار معنایی،قدسی و مذهبی این اعتقاد است. همانطور که گیدنز نیز اشاره می کند”همه ادیان در بر دارنده مجموعه نماد هایی هستند که احساس خضوع یا احترام آمیخته به ترس را بر می انگیزند و به مناسک یا مراسم و شعایری مر بوط می شوند”(۷۶۹:۱۳۸۶)در واقع اعتقاد به یک عنصر ماورایی در کول،ذهنیت های متفاوتی را بر می انگیزاند که لاجرم باورمند را به کنش وا می دارد.این کنش در قالب قربانی کردن حیوان ،تهیه نان آئینی ،توزیع آن بین دیگران برای دفع ضرر مرگ یا خسارت مالی صورت می گیرد.از سوی دیگر نوعی شادمانی و شعف به جهت پر باری،نظر کردگی و شکر گزاری نیز قابل شناسایی است.اوج این اندیشه در مراسم “برابری”که در واقع رقابت برای گردآوری گندم است نمود می یابد. مفهوم مرگبار عقب ماندن در درو،که شاید بتوان با کمک فدیه ای حیوانی ،جان انسان یا حیوان مفید در کشاورزی را نجات داد.مرگی که با کشتن حیوان به عنوان واسطه می تواند از میان برداشته شود.
نوع دیگری از طلب قربانی در مراسم پایان درو مشاهده می شود وقتی که دروگران داس خود را در گردن زن صاحب کشت می اندازند و در ازای جانش از او غذا می طلبند.فریزر در شاخه زرین به رسوم مشابهی اشاره می کند و آن را با روح غله که هویتی زنانه دارد مرتبط می داند.
کین کشی روح غله
در سطور بالا به روح غله اشاره شد. فریزر معتقد است آخرین خوشه های گندم این روح را در خود محافظت می کند.پس هر کسی آخرین خوشه ها را بچیند مستوجب عقوبت است.و به سبب آن همسر یا گاوی که در کشاورزی همراه او بود ،خواهد مرد یا فرد دچار گرفتاری و بلایی سخت خواهد شد.این کین کشی در طی یک سال زراعی حتما رخ خواهد داد. هرچند امروزه در کمتر منطقه ای مراسم “برابری” برگزار می شود اما بازمانده ای از این اعتقادات در بین کشاورزان وجود دارد.آنها تلاش می کنند در گردآوری گندم با ماشین نیز از دیگران پیشی بگیرند.
نتیجه گیری
تغذیه بنیادی ترین نیاز بشری است.جمله آغازین این مقاله با توجه به نمونه های ارائه شده ،نشان داد که این نیاز غریزی در فرایند تحقق عینی خود شکل ها و صور متفاوتی را در خود متبلور کرده است.صوری که ریشه های عمیق خود را در لایه های ذهنی کشاورزان تقویت کرده ،نمودهای نمادینی از خود را به معرض نمایش گذاشته است.آنچه بیش از همه بارز است رویکرد دوگانه هراس و تسلیم در مقابل عناصر قدسی و غیر قدسی است که گاه به صورت پایکوبی و شادی و شکرانه و گاه به صورت قربانی برای دفع بلا یا انجام دادن و ندادن اعمال خاصی تحقق می یابد.رویکردی که ریشه شناسی آن به دوره های خاصی از تمدن جهانی باز می گردد. اشتراکاتی که با توجه به نمونه های گردآوری شده دیگر در سراسر دنیا قابل بررسی است.در واقع سابقه مشترک جهانی برای رفع نیاز های غریزی نمودهای کمابیش مشابهی با یکدیگر دارند . امری که علیرغم تغییرات فرهنگی گسترده به علت مکانیزه شدن کشاورزی ، هنوز نفوذ خود را در جامعه ایرانی حفظ کرده،کنشگران را به رفتار های نمادین تشویق می کند.
منابع
الیاده، میر چا(۱۳۷۸) “اسطوره بلزگشت جاودانه” متذجو بهمن سرگاراتی، تهران : قطره.
بیتس، دانیل و فرد پلاک (۱۳۷۵) ” انسان شناسی فرهنگی” مترجم: محسن ثلاثی، ج دوم، تهران: علمی.
حنیف، محمد(۱۳۸۳) ” بازتاب کار ودر ترانه های عامیانه مردم لرستان” چاپ شده در فرهنگ مردم ایران و جهان، ش اا : ص ۴۸-۳۷٫
رضی، هاشم(۱۳۸۵) ” وندیداد” ج اول و دوم، تهران: بهجت.
ضیمران،محمد( ۱۳۷۹)”گذار از جهان اسطوره به فلسفه” تهرانک هرمس.
گیدنز ،آنتونی (۱۳۸۶)”جامعه شناسی” مترجم: حسن چاوشیان،تهران:نی.
فرهادی، مرتضی(۱۳۷۳)” فرهنگ ياريگري”.
فریزر.جیمز جرج (۱۳۸۴)” شاخه زرین، پژوهشی در دین و جادو” مترجم کاظم فیروز مند، چ دوم، تهران: آگاه.
مالینوفسکی ،برونیسلاو(۱۳۷۹)”نظریه ای علمی درباره فرهنگ”مترجم: عبدالحمبد زرین قلم،تهران:گام نو.