جوابیه به یک مصاحبه و حواشی آن
چندی پیش بطور معمول این روزها دقایقی از وقتم را صرف برسی و چرخیدن در فضای مجازی میکردم که تیتری در کانال تلگرامی سایت ” هساره ” توجه ام را به خود جلب کرد، لینک مطلب را باز کردم مصاحبه هنرمندی شایسته و دلسوز در عرصه موسیقی اصیل ایرانی بود . متن مصاحبه را خواندم نکات جالب توجه و ریزی در متن نهفته بود بار دوم با دقت بیشتری آنرا مطالعه کردم و بر خود لازم دیدم جهت تنویر افکار عمومی مطالبی را بیان کنم .
در حالی در مقام پاسخگویی هستم که اطمینان دارم که افراد خبره و سرشناسی همچون آقای کاکی بدور از سوء نیت و جهتگیری مشخصی این مصاحبه را انجام دادهاند و معتقدم که هر شخصی با حسن نیت با َدیگران به گفتگو مینشیند و گاها با وجود حسن نیت؛ خطاهایی مرتکب میشوند که جبران آن بسیار دشوار است از اینرو ایرادی بر مصاحبه شونده نیست زیرا همیشه اصل را بر برائت میگذاریم مگر آنکه غیر آن ثابت شود. در مصاحبهی اخیر آقای کاکی نکات مبهم و سربستهای دیده میشود که شاید اگر کمی ریزتر و شفافتر عنوان میکردند موجب رنجش یا سوءتفاهم مخاطبین و علیالخصوص نوازندگان و استاتید تمیره در استان کرماشان و استانهای همجوار فراهم نمیشد زیرا ایشان دانش آموختهی این مقوله هستند. در بخش نخست از مصاحبهی ایشان و در گام نخست جملهای هست که ذهن همه را به خود معطوف میکند و ابتدای زاویهگیریهای بعدی و نقض مبانی دیگر است، ایشان فرمودهاند «مقامهای تنبور خیلی با موسیقی کوردی نزدیک نیستند!. به اعتقاد من و خیلی دیگر از موسیقیدانان!! … موسیقی تنبور، موسیقی باستانی است»
برای خواندن متن مصاحبه حیدر کاکی کلیک کنید
لازم است توضیح دهم که در مورد ” تمیره ” صحبت میکنیم و از پیشینه این ساز دم میزنیم واین ساز را تنبور می خوانیم در حالی که در هیچ جای دنیا اسم خاص را معنی نمیکنند و آنان که این ساز را تنبور می خوانند کاملا در اشتباه هستند و امید وارم تمام بزرگواران و عاشقان این ساز این نکته را مد نظر داشته باشند
بنده عرض میکنم شکی نیست که خود تمیره و موسیقی تمیره علاوه بر اینکه باستانی است؛ آیینی نیز هست و تا بخواهید مستندات تاریخی وجود دارد از ابیات “درخت آسوریک” که یکی از کهنترین متون فارسی میانه است که مستقیما به تمیره اشاره میکند و کتاب بند هشن تا اشعار مولانا و … که قداست تمیره را اثبات میکنند پس این فرمایش شما که موسیقی تمیره، موسیقی باستانی است یک کلیگویی است و از تحصیلکردهی موسیقی بعید است. با احترام؛ به صرف اینکه دانشآموختهی موسیقی هستید لزوما یک موسیقیدان شش دانگ نیستید چون یک موسیقیدان چنین کلیگویی و … اظهارنظر نمیکند، برای آگاهی دوستان و مخاطبین این نوشته عرض میکنم شاید اشتباه لپی مصاحبه شونده باشد یا اشتباه تایپی، بلکه تماما کوردی است و قید و الزام دیگری را بدنبال ندارد حتی خودتان در پاسخ به پرسش دوم؛ گفتهی خود را نقض میکنید؛ آنجا که میفرمایید: «… چون ممکن است در شهرهای دیگر ایران و جهان آدمهایی وجود داشته باشند که صلاحیتشان برای شنیدن ساز تنبور حتی از من نوازندهی این ساز هم بیشتر باشد… خودخواهانه است که بگوییم یک سری از موسیقیها متعلق به ما است. » اول آنکه چرا خودخواهانه است؟ دوم آنکه پس متعلق به کیست؟ نماز با این مشخصات ترتیبی و لحن خاصتا از آن اعراب و سایر مسلمانان است، شما غیر از این فکر میکنید؟؟ مگر این ساز چه تفاوتی با سایر سازها دارد که در شهرهای دیگر شنیده نشده است؟؟.
بسیار ساده است چون این ساز با این نوع کلام و نوازش خاصتا از آن یارستانیان و کوردهاست. شک نکنید آن زمان که علینقی خان وزیری به گردآوری مقامها و موسیقیهای گسترهی ایران پرداخت حتما با بستهای به نام کلام یارسان برخورد داشتهاست؛ مگر میشود از موسیقی سخن راند و نامی از موسیقی کوردی نیاورد؟ چندین و چند مقام موسیقایی را در کرماشان و کردستان یادداشت کرد و نتی بر موسیقی حقانی (کلام یاری) ننوشت؟! آنهم ۷۲ مقام بکر و دستنخورده که یادگاری دیرپای از اجداد کهن این سرزمین است!! شاید نتوانسته یا شاید هم نخواسته است نتی برای آنها بنگارد چون تمیره سازی جدای از سایر سازها بوده است، شاید به این دلیل که خاص کوردها و بویژه گورانها است چون این ساز دست کم از هزار سال پیش ویژهی نیایش یارسانیان است و اشعار رمزآلود با زبانی فصیح و دستگاه موسیقایی جدا از آنچه که تاکنون شنیده است داشته است؛ این موسیقی و لحن، ویژهی یک طبقه و جامعهی خاص بوده است و دهها شاید و اما و اگر دیگر که اطالهی کلام میشود اما واقعیت را باید پذیرفت و صراحتا عنوان کرد این که اگر شما معتقد به آن نیستید، نظر شخصی است و هر شخصی آزاد است که نظر و عقیدهی خود را عنوان کند اما دلایل و مستنداتی وجود دارد که اعتقاد و نظر شما را تایید نمیکند.
آنچه که بر اساس یافتههای باستانشناسان بدست آمده است تمیره قدمتی ۶۰۰۰ هزاره دارد و در دیکشنری “گراو” که در زمینهی سازشناسی است قدمت این ساز را ۵ الی ۶ هزار سال تخمین زده شده است و از اسناد مهم و قابل استناد؛ تندیس سه تمیره نواز در شوش دانیال در خوزستان است. همچنین سنگ نوشتهی “تپهی بنی یونس و کیوان” در حوالی شهر موصل که باستان شناسان تاریخ آنرا در حدود ۵ تا ۷ هزار سال تخمین زدهاند. مورخین میگویند : اصل این ساز مربوط به قوم لوت است.[۱] و برخی دیگر آن را متعلق به قوم “اکد” میدانند اما واقعیت این است که نه قوم لوت و نه اکد، دیگر وجود خارجی ندارند هرچند که به استناد پژوهشهای خانم دکتر رقیه بهزادی اکدی پدر زبان کوردی است. از آنجا که شما دانش آموختهی موسیقی هستید حتما این مقالات و کتابها را خواندهاید و با این وجود به دلیلی نامعلوم از عنوان کردن آن سر باز میزنید. کتاب سازهای ملی نوشتهی آقای “عزیز شعبانی” (شاید هم به همین خاطر است که میفرمائید “موسیقی ملی”!! ما چیزی به اسم موسیقی ملی نداریم مگر سرود ملی و سرود پرچم که با ظهور یک سیستم و افول سیستم قبلی آنهم تغییر میکند) و کتاب سرگذشت موسیقی ایران “روحالله خالقی” (موسیقی ایران یا موسیقی ایرانی هم لزوما به معنی موسیقی ملی نیست) را مطالعه کردهاید و نیازی نیست تکرار مکررات کنم ولی تمامی آنها بر یک نکته اشتراک دارند و آن این است که تمیره در استان کرماشان و استانهای همجوار که عمدتا کورد هستند و بویژه منطقهی گوران و صحنه “اجتماع یارسانیان” حضوری چشمگیر دارد. و بگذریم از اینکه فارابی در کتاب “موسیقی الکبیر” به تفصیل دربارهی تمیره سخن گفته است. در رسالهی درخت آسوریک که خود ۱۲۱ بیت است در بیت ۱۰۱ آن نام پنج ساز موسیقی برده میشود که یکی از آنها تمیره است. سئوال این است قوم لوت و اکد همسایهی سامیها و آرامیها بودهاند چرا تمیره در میان اعراب و فارسها و ترکها جایگاهی نداشته است؟! چرا از شکوه تمیره و تمیرهنوازان در قرن پنجم هجری سخنی به میان نمیآورید که سپاهی متشکل از نهصد تمیره نواز که به نهصده شاهخوشین لرستانی معروف شدند؟!. درست از همین زمان است که ساز تمیره در جغرافیای ایران به شاهخوشینی معروف میشود و سالها این ساز را با همین نام شناسایی میکردهاند.
تمیره علاوه بر اینکه یک ساز اصیل و باستانی است که لحنی خاص و زبانی خاص دارد؛ مقدس نیز هست بویژه نزد یارسانیان و ایزدیان که البته اکثر سازهای زهی جنبهی تقدسی دارند اما تقدس تمیره در میان یارسانیان مانایی به مراتب بیشتر از سازهای مقدس دیگر داشته است به گونهای که در “بندهشن” که یکی از کتابهای آیینی و مقدس به شمار میآید نواها و الحان را بر پنج قسم تقسیمبندی میکند: ۱- وینبانگ ۲- سنگ بانگ ۳- آب بانگ ۴- گیاه بانگ ۵- زمین بانگ. که در این تقسیمبندی ترتیب قرار گرفتن واژهگان درجهی تقدس آنها را نشان میدهد و در توضیح وینبانگ میگوید: وینبانگ آن است که پرهیزگاران نوازند و اوستا برخوانند تمیره و بربط و چنگ و هر ساز زهی دیگر که نوازنده “وین” خوانند. لزومی ندارد که بگویم اوستا و گاتها سرودهای مقدس و آیینی است و ریشه در زبان کوردی دارد و … که همگان میدانند. اما میدانید “وین” به چه معناست؟ سیر و سلوکی هم در کلام داشتهاید؟! شما دلیلی بهتر از این دارید که تقدس ساز تمیره را نزد یارسانیان رد کند؟ آیا بربط و چنگ، مجلسی و لوسآنجلسی شده است یا تمیره و چرا تمیره راه این دو ساز را نپیمود؟! چون نزد “وین”ها باقی ماند و راز شگفت کلام حقانی در همین است، همین است که حتی موسیقیدانها نیز توانایی آنرا ندارند که نتهایش را تنظیم کنند حتی اگر نتی بر آنها بنگارند شک نکنید که بایستی دهها بار استادی آنرا بنوازد تا زیر و بم نتهای مکتوبه درک شود. لطفا در مورد “وین” کمی تحقیق و پرسش کنید.
جناب آقای کاکی شما در جایی از مصاحبه خود گفته اید «هر موسیقی برای خودش یک فرهنگ و پیشینه ای دارد که بهتر است آدم آن پیشیینه را بشناسد و بعد خودش را به عنوان نوازنده حرفه ای آن موسیقی مطرح کند» در حالی که خود شما پیشینه این ساز را بدرستی نمی دانید چرا که در پاسخ سوال مصاحبه کننده محترم که الان هیچ مقام و کلامی در موسیقی تمیره وجود ندارد که اجرا و ضبط نشده باشد جواب داده اید «خیر همه مقام ها و کلام ها ضبط شده اند» و در چند مورد به ضبط شده هفتاد و دو مقام اشاره نموده اید در حالی که تعداد مقام های به جا مانده شصت و هفت مقام بوده و و تعداد پنج مقام( خان احمد خانی – بالا دستان و سه نوع هی گیان) فراموش گردیده که در این خصوص به لیست مقام هایی که توسط استاد طاهر یارویسی از روی دست نوشته استاد سید ولی حسینی گردآوری شده وبه تایید پیر بزرگوار سید نصرالدین حیدری رسیده می توان اشاره کرد
در ادامه سخنان مصاحبه شونده محترم اشاره شده که تمیره دارای سربندهای ترکی و فارسی است که مختص به کرمانشاه و کردستان نیست اگر منظور از این سربندها چند مقام ترکی از جمله آقا یار داوو……سن سن یار داوو ویا مقام یاردیدو کانی خاوندکاری ……ساخلا بلارن سن جمله یاری ویا مقام شاخوشینی وچند مقام دیگر است باید بگویم گردش ملودی این مقامها کاملا کردی است و فقط شعر در این مقامها به زبان ترکی و فارسی است
در بعضی از مطالب در مصاحبه از ملی بودن تمیره صحبت به میان آمده همان طور که قبلا اشاره کردم یکی از اشکالات این مصاحبه سر بسته سخن گفتن است اگر در اینجا منظور ثبت ملی به عنوان میراث فرهنگی بودن این ساز است که آن یک مقوله جداست اما اگر منظور قرار دادن این ساز در ردیف سازهایی مانند تار و سه تار است این مطلب کاملا اشتباه است زیرا تمیره از نظر پرده بندی فاقد ربع پرده و کاملا با سازهای فوق الذکر متفاوت است که در قسمت هایی از مصاحبه خود مصاحبه کننده به آ ن اشاره نموده است اما ضد و نقیض بودن صحبت ها، خواننده را سر در گم نموده زیرا در قسمت های دیگر تلاش شده تا تمیره را در زیر لوای سازهای به اصطلاح ایشان ملی قرار گیرد و کاملا از شیوه به دست گیری آنها پیروی نماید حتی این مسئله در سازهای زهی ایرانی هم صدق نمی کند به طور مثال شیوه ساز به دست گرفتن سه استاد برجسته تار را مورد بررسی قرار میدهیم استاد علیزاده دسته تار را در بالاترین قسمت بالا تنه و در نزدیک ترین نقطه به شانه قرار می دهد اما استاد جلیل شهناز دسته تار را در میانه بالا تنه قرار می دهد واستاد لطفی دسته تار را افتاده و در پایین ترین قسمت بالا تنه و نزدیک به پا ها قرار میدهد که در بعضی موارد احساس می شود که دسته تار روی پاهایش قرار دارد به نظر شما کدام یک از این اساتید ساز را صحیح در دست می گیرند؟ ویا در دوره قاجاریه کاسه تار را روی سینه می گذاشتند وامروز کاسه تار را روی پا می گذارند ولی کسی تا به حال در این مورد زحمات قدما را نادیده نگرفته و رد ننموده هیچکس مخالف پیشرفت و رفع نقایص نیست امااین مطلب باعث نمی شود که ما تمام زحمات نوازندگان گذشته و حال را نادیده بگیریم و انها را محکوم به بلد نبودن کنیم .
این ساز را که سالهای زیادی به همین روش تدریس شده و حتی خود ما و اساتیدی که بدانها افتخار میکنیم به این روش درس آموخته اند و شاید بتوان گفت که این روش به دست گرفتن این ساز جزء همان فرهنگ و پیشینه این ساز است وبدون منبع و سند آمار ۶۰-۷۰ درصدی از غلط به دست گرفتن این ساز توسط نوازندگان ارائه می کنیم
جالب است که در پاسخ به مصاحبه کننده بیان شده که نت نویسی در موسیقی شرقی نمی تواند بیان گر کامل آهنگ و ملودی باشد و فقط یک سری مسائل پایه ای وبنیادی را برای ما مشخص می کند این مسئله هم بارها توسط بزرگان موسیقی بیان شده و اکثر نوازندگان ردیف نوازی را پس از یاد گیری پایه ای برای دوره تکمیلی در محضر اساتید به صورت سمعی می آموزند ولی باز هم در این مصاحبه مصاحبه شونده روش تدریس تمام اساتید گذشته و حال را رد نموده و فقط یاد گیری را از روی کتاب صد درس و ترزهای باستانی صحیح میداند
در مورد یکی از معضلاتی که در خصوص آموزش هنرجویان بیان شده یادگیری اساتید به صورت استعداد خدادای می باشد. جالب است در دوره ای که در مورد از پیشرفت علم و یادگیری در محضر اساتید سخن به میان می آید از چنین استعداد هایی سخن بگوییم تا حالا کسی ندیده که نوازنده باشد و بگوید که استعداد خدادای داشته است و بتواند تنبور بنوازد هر کاری باید با تمرین و ممارست و کسب فیض از محضر اساتید حاصل گردد.
جناب آقای کاکی در جایی از مصاحبه میفرمائید « ۶۰-۷۰ درصد کلمات زبانهای کردی و فارسی شبیه به هم است و فقط نحوه بیان کردنشان فرق میکند.» سوال اینجاست که آیا شما علاوه بر موسیقی، زبان شناس هم هستید ؟ و یا اینکه منبعی معتبر برای این گفته خود دارید ؟ که به راحتی وارد مسائل زبانشناسی میشوید . اگر اینچنین است که شما میفرمائید پس چرا یک فارس زبان نمیتواند ۶۰ – ۷۰ در صد از سخنان یک کورد زبان را بدون مترجم متوجه شود ؟
مردم آشنایی ندارند ۶۰ تا ۷۰ درصد، دستشان ایراد دارد. مربیان روش آموزش را نمیدانند ! آیا می دانیم همان اساتیدی که ما و شما در محضرشان تمیره را یاد گرفته ایم و امروز با افتخار نام آنها را بر زبان می آوریم از جمله همان اساتیدی که در این مصاحبه نام آنها بیان شده است درویش علی میر درویشی و سید قاسم افضلی خود آنها هم به همین روش انگشت گذاری و با همین سبک در محضر اساتیدی چون خود تنبور را آموخته اند در خصوص پاسخ به جواب مصاحبه کننده که امروز در شهرهایی مانند تهران مشتاقان یادگیری گمان می کنند ……… پاسخی بیان شده با متن خود سوال ارتباط خاصی ندارد زیرا ایشان در مورد مقایسه دو استاد از مصاحبه شونده سوالی نپرسیده که ایشان به مقایسه ی دو استاد پرداخته است در اینجا باید گفت نباید برای بالا بردن جایگاه کسی خاص، شخص دیگری را زیر پا گذاشت در صورتی که این دو استاد خود در بالاترین جایگاه قرار دارند که احتیاج به تعریف و تمجید ندارند و مطمئنا خود ایشان از بیان چنین مساله ای ناراضی اند در کدام علم، عالمی را بر اساس تعداد استادانش می سنجند ؟ مصاحبه شونده بر اساس کدام سند و مدرک و بر اساس کدام حضور خود در محضر استاد طاهر یارویسی پی برده که ایشان مقام های تنبور را کامل نمی نوازد و آنها را صحیح روایت نمی کند آیا تا بحال اسناد باقی مانده و معتبر از گذشتگان را با روایت این استاد مقایسه کرده اید؟
آیا می دانید یکی از کسانی که آثار گذشتگان و مقام های بجا مانده را بطور صحیح روایت می نماید استاد طاهر یارویسی است ؟ سر بسته سخن مرانید. شما طبق چه مدرک و سندی بیان نموده اید که استاد طاهر یارویسی فقط در محضر یک استاد و آن هم استاد سید ولی حسینی کسب فیض نموده و مقام هایی را که از ایشان یاد گرفته و با استعداد های شخصی خود آمیخته و روایت می نماید اولا بدانید که آن یک استاد (استاد سید ولی حسینی ) که نام برده اید از افتخارات استاد علی اکبر مرادی است که در محضر ایشان کسب فیض نموده ثانیا می دانید مهم ترین و معتبر ترین سند بجا مانده آثار ضبط شده ی استاد سید ولی حسینی است آثار ایشان را با نوازندگی خود و استاد طاهر یارویسی مقایسه کرده اید ؟ آیا میدانید استاد طاهر یارویسی در محضر اساتیدی چون استاد سید ولی حسینی استاد چنگیز فرمانی، استاد لالو بیرخان، سید محمود علوی، کاکی اله مراد حمیدی و کاکی مای خان شفیعی درس آموخته و چکیده ی کار این اساتید را که خود معتبر ترین اسناد مقام های بجا مانده است روایت می نماید ؟
اگر قرار باشد هر کسی با برداشت خود و یا در هم آمیختن استعداد های شخصی مقام ها را می نواخت ما در حال حاضر چیزی به عنوان مقام نداشتیم زیرا اگر معنای مقام را درک کنیم این است که موسیقی مقامی (موغامی) یادگار جلوههای زیبایی از فرهنگ دیرینه زاگرس است، که از تحریف و دگرگونی اعصار مصون مانده است استاد طاهر یار ویسی روایت کننده ی مقام هایی است که از اساتید خود فرا گرفته و استادان ایشان نیز به همین روش این مقام ها را فرا گرفته و روایت نموده اند با نادیده گرفتن زحمات چندین ساله این استاد گرانمایه نه تنها توهینی است به ایشان و تمام شاگردان ایشان بلکه زحمات تمام قدما را نیز زیر سوال برده اید که این شایسته شما نیست.
اینکه کلام یارسان قدغن بوده و … مبحث دیگری است که هرگز واقعیت ندارد، در استان کرماشان هیچ رهبر آیینی یارسانی حکمی بر ممنوعیت کلام یاری در جمخانه و … را رسما صادر نکرده است و کسانی که در این جغرافیا زندگی میکنند اعم از شیعه و سنی و ارمنی، همگان با لحن کلام و نوای تمیره کلامخوانان آشنایی داشته و دارند کافیست سری به جمخانههای صحنه و کنگاور و گهواره و اسلام آباد و خود کرماشان و …. حتی در دل هورامان، مقبره سلطان سهاک بزنید از در و دیوار این استان نوای تمیره و کلام به گوش میرسد، شما از کدام جغرافیا صحبت میکنید؟!
در پایان شایان ذکر است هیچ شاگردی قادر به قضاوت و ارزیابی استاد خویش نمی باشد و این استاد است که میتواند وزن و ارزش شاگرد را مشخص کند و بنده و شما و هیچ کس دیگری در مقام شاگردی در جایگاه قضاوت اساتید بزرگی همانند استاد طاهر یارویسی و استاد علی اکبر مرادی نیستیم.
پوریا ( آکوان) فتاحی
آبانماه ۱۳۹۶ – اسلام آباد غرب
۱- کرند تمدنی بازمانده از کهن، نریمان سبحانی، انتشارات پانیذ، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص ۱۶۹
.
یادداشتها،مقالات و ….. آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان میکنند و بازتاب دیدگاهی از سوی هساره نیستند.
سلام
متنی بسیار دقیق و موشکافانه . سپاسگذار جناب فتاحی
ممنون عوامل سایت هساره
دەستان خوەش بێت یا خوا
من نازانم ئەم جەماعەتە کەی دەبنە ماف خواز گەلی خۆیان؟
هەر بژیت مامۆستا فەتاحی سوپاس
درود بر شما جناب اقای فتاحی سخنان بسیار زیبا، منطقی و کوبنده شما موجب دلگرمی نوازندگان ساز تمیره خواهد بود .با تشکر از سایت پرمحتوای هساره
ممنون و سپاس از لطف شما
درود وه کاکه پوریای فتاحی
جالب بود انشاالله روزی برسد که یاد بگیریم اساتید گرانقدری همچون استاد طاهر و استاد علی اکبر مرادی رو که سالهای متمادی با هنر سحرآمیزشان خدمات بسیار زیادی به موسیقی این مرز و بوم کرده اند و همچون ستاره در آسمان موسیقی درخشیده اند رو مقایسه نکنیم و احترام آنها رو نگهداریم و با یه مقایسه احساسی آنها رو نرنجانیم