یادداشت

“”هویت گمشده”” یک کُرد – علی شاه محمدی ( کلهر )

هسارە : نخست بدانیم هویت چیست :هويت‌ به‌ معنی “چه‌ كسی‌ بودن‌” است‌ و از نياز طبيعی‌ انسان‌ به‌ شناخته‌ شدن‌ و شناسانده‌ شدن‌ به‌ چيزی‌ يا جايی برمي‌آيد.

اين‌ حس تعلق‌، بنيادی‌ ذاتی‌ در وجود انسان‌ دارد. برآورده شدن‌ اين‌ نياز، “خودآگاهی‌” فردی‌ را در انسان‌ سبب‌ میشود و ارضای‌ حس‌ تعلق‌ ميان‌ يك‌ گروه‌ انسانی‌، خودآگاهی‌ جمعی‌ و مشترك‌ يا هويت‌ بومی‌ يا ملی‌ آن‌ گروه‌ انسانی‌ را تعيين‌ مي‌كند. لذا هویت در قالب فردی و ملی قابل تعریف است.  هویت فردی شامل ویژگیهای شخصیتی یک فرد است که این ویژگی ها موجب تمایز او از دیگری می شود. در حقیقت ابعاد مختلف شخصیت یک فرد هویت آن فرد را مشخص می کند.

ضربه نخست هویتی “زبان”  : در کرماشان یا کُردستان فزرند ما ، به سن سخن گفتن که می رسد بسیار مات ومبهوت میماند . دچار دوگانگی می شود . چرا که پدر و مادر و اطرافیان باهم کُردی سخن می رانند اما با او فارسی . همه علوم( اعم از اسلامی و فلسفی و علوم نوین) ، شنوایی کودکان از زمانی که در درون  رحم مادرش در حال رشد است-هفته هفتم تا هشتم بارداری شروع می شود- را تایید کرده و بر همین اصل خانواده ها متوجه عواقب حرف های رد و بدل شده در آن سنین – زمانی که در رحم مادر است- کرده اند. پر واضح است کودک ما با زبان پدر و مادر و … تا حدی آشنا خواهد بود . حال او در سن سخن گفتن است ، از چه زبانی استفاده کند؟ ضمیر ناخودآگاه او آشنایی با اصواتی غیر از آنچه که اکنون با آن صحبت میکنند دارد. یکی از دلایل ضعف فرزندان کُرد یا تُرک یا .. در سالهای ابتدایی مدرسه همین امر است. میدانیم که زبان عامل ارتباط و انتقال پیام است که این پیام میتواند حس عاطفی ، خطر یا … باشد . کودکان ما چون کُرد زبان هستند در مدرسه در نوشتن انشاء مشکل فراوانی دارند به این دلیل که توانایی انتقال ذهنیات و یا احساسات خود را به زبان غیر ندارد( لااقل کاملا تسلط ندارند) .

سپس “رسانه” : در رسانه ها ، مخصوصا شبکه استانی کرماشان (در آینده مفصلا به آن خواهیم پرداخت) همیشه تصویری ناشایست از کُرد بودن در اذهان کودکان و جامعه ایجاد میکنند(جدای از سیاسی بودن این امر یا از روی نا آگاهی مسئولین ذی ربط ،که در این صورت خود جای بحثی مفصل خواهد داشت) . بی آن که کسی متوجه آن شود . برای مثال : در فیلم های استانی ، همیشه افراد تحصیل کرده و باشخصیت و … مانند پزشک و مهندس به فارسی سخن می رانند *اما* رفتگر ، روستایی و … به زبان کُردی.ما قصد توهین به آن اشخاص را نداریم اما کاملا آشکار است که کودکان ، افراد دارای علم و به قولی باکلاس که ثروت و وجه دارند را الگوی خود قرار میدهند . پس آنها در ضمیر ناخودآگاه ،  کُرد بودن را ننگ میدانند.

و بعد ” جامعه ” : تعریف جامعه : زندگی دسته جمعی این نیست که گروهی از انسانها در کنار یکدیگر و در یک منطقه زیست کنند و از یک آب و هوا و یک نوع مواد غذایی استفاده‏ نمایند . درختان یک باغ نیز در کنار یکدیگر زیست می‏کنند و از یک آب و هوا و یک نوع مواد غذایی استفاده می‏نمایند ،همچنانکه آهوان یک گله نیز با هم می‏چرند و با هم می‏خرامند و با هم نقل مکان می‏کنند . اما نه درختان‏ و نه آهوان هیچ کدام زندگی اجتماعی ندارند و جامعه تشکیل نمی‏دهند .

زندگی انسان که اجتماعی است به معنی این است که ( ماهیت اجتماعی)دارد : از طرفی نیازها ، بهره‏ها و برخورداریها ، کارها و فعالیتها ماهیت اجتماعی دارد و جز با تقسیم کارها و تقسیم بهره‏ها و تقسیم رفع نیازمندیها در داخل یک سلسله سنن و نظامات میسر نیست ، از طرف دیگر نوعی اندیشه‏ها ، ایده‏ها ، خلق و خویها بر عموم حکومت می‏کند که‏ به آنها وحدت و یگانگی می‏بخشد ، و به تعبیر دیگر ، جامعه عبارت است از مجموعه‏ای از انسانها که در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله‏ عقیده‏ها و ایده‏ها و آرمانها در یکدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک‏ غوطه‏ورند

حال جامعه من ، شهر کرماشان.همه خوب میدانند جنگ تحمیلی چه اثرات سوء و خطرناکی  بر روی اعصاب و روان این مردم گذاشته که به صورت سلسله وار در حال گسترش (به بهتر است بگوییم تداوم) است – نا گفته نماند این امر از نداشتن علم و اگاهی افراد جامعه نیز می باشد . عواملی که گاها بدیهاتی بیش نیستند برای سایر جوامع ، مانند: اثرات سوء پرخاشگری والدین در مقابل فرزندان ، ضرب و شتم {(ُشَ)[ ع – فا. ] (مص ل .) کتک زدن و دشنام دادن}. فرزندان و وقت کافی برای گذراندن با آنها گذاشتن – و هرروز شاهد آن هستیم. مضاف بر آن شرایط نامناسب اقتصادی و بیکاری جوانان و … . کودک وارد محیط شهر و اجتماع میشود ، هر روزه شاهد نزاع های خیابانی فراونی است که گاهی حتی بی دلیل – برای مثال جای پارک خودرو- رخ داده .

میدانید در ذهن آن کودک چه رخ خواهد داد؟ یک جامعه نا خوش که یا باید مانند آنها شود یا از آن محیط بگریزد .

و ضربه نهایی ” تحقیر” : حال کودک ما جوانی شده که برای کار یا ادامه تحصیل  ویا همانطور که در بالا ذکر شد ، ترد جامعه خود برای پیوستن به جامعه ای با امکانات بیشتر ، به شهرهای دیگر مانند x سفر میکند. در بخش نخست به تاثیرات سوء دو زبانه صحبت کردن گفته شد ، که یکی از عوارض آن عدم تسلط بر یکی به طور کامل و موفق نبودن در روابط اجتماعی است . وارد دانشگاه ، خیابان و … میشود . بی شک با گفتن اولین کلمه مانند سلام – در کُردی سڵام تلفظ می شود، که دلیل آن بر وجود دو نوع حرف ل میباشد– بعضی از افراد کم سواد یا بد فرهنگ با دید تحقیر و تمسخر خطاب به جوان ما خواهند گفت : کُردی؟؟؟

آری او میداند که یا باید لهجه و شاید زبان آنها را فراگیرد  یا او را کُرد و شهرستانی و … خطاب میکنند و از جمع آنها کنار گذاشته خواهد شد.پس هرچه بیشتر در منجلاب “بی هویتی” غرق می گردد.

تصور کنید ، کسی که از جامعه کُردها به دلیل فارسی سخن راندن و از جامعه فارس ها به دلیل کُرد بودن طرد گشته . هویتی ندارد.جوانی که باید همه تلاشش علم و هنر و فرهنگ باشد ، همیشه به دنبال اجتماعی جلوه دادن خود خواهد بود و …

به راستی چه بر سر او خواهد آمد؟؟ جدال درونی او آیا روزی به پایان خواهد رسید؟؟

منابع: سایت ها و کتب.

  • فرهنگ لغات معین
  • باشگاه خبرنگاران
  • کانون فرهنگی هنری ایرانیان کانادا
  • دانشنامه رشد.شبکه ملی مدارس
  • راسخون

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت ، استفاده از سرویس ریکپچای گوگل الزامی است که منوط به خط مشی رازداری و شرایط استفاده گوگل است.

دکمه بازگشت به بالا