به بهانه چاپ کتاب گەرمێیان/اثر علی الفتی ۱۳۹۴
نویسنده : اکبر رضایی کلهر
گەرمێیان کتاب شعر تازه نشری از شاعر ارزنده کورد علی الفتی است که اخیرا توسط انتشارات دیباچه ودر تیراژ ۱۰۰۰ نسخه به بازار آمده است یا بهتر بگویم به دنیا آمده است . تولد این نورس فرهنگی را به خانواده زبان وادبیات تبریک می گویم .خزانهی فرهنگ وادبیات با چاپ هرکتاب وزین تر می شود ،علی الفتی این مجموعه را شعر نئوکلاسیک کوردی نامیده است وآن را به موزیسین وهنرمند جهانی کورد آقای کیهان کلهر تقدیم کرده است.این بخشندگیش را من هم ارزش واحترام می گذارم.
کاک علی الفتی به دوزبان کوردی وفارسی می نویسد ودر هر دو تواناست ،درادبیات وزنه اش قابل انکار نیست،آنچه که علاوه بر شعر میدان مانور الفتی را گسترده تر می کند شخصیت اوست که حتی شعرش را تحت تاثیر قرار می دهد.
نفرینِ شعر
شاید علی الفتی مثل شعرش نباشد اما شعرش شبیه به اوست .شعری که حقه بازی وزبان بازی نمی داند وسر راست است .شعر این شاعر برمخاطب تاثیر گذاراست اما خودش را بیشتر زلال می کند. همه از نفرین می ترسند یا به آن بی تفاوتند اما من اعتقاد دارم جدی ترین نوع نفرین .نفرین شعر است نفرین شعر دامن کسی را نگیرد،یعنی شاعر نشود،یا شاعر باکلماتش کسی را هدف نگیرد.این ایجاد قدرت می کند .نفرین شعر حتی از سبک شعر نیز مهمتر وقدرتمندتراست . شعر، علی الفتی را رها نمی کند من نگرانم که شعر اورا نکشد!!! یا ضعیف نکند ،به او هشدار داده ام که درمقابل شعر کمی از خود دفاع کند.
گریختن واجب است
هنرمند باید گریز وگریختن را بلد باشد ،اصولا هرموجودی باید این را بداند واگر نمی داند یاد بگیرد.اما برای شاعر گریختن واجب است دو پند کوردی دراین باره می آورم ۱- شایر وه نیشتن مالی ویرانه ،جدای از برداشت های دیگران از این پند ،تعبیر من چنین است .شاعر نیاز به سفر ،خواندن ،کار جدی ،نماندن در یک دایره وچنبره ،پیرو محض نبودن –آزمودن وارائه دارد.حتی اگر این سفر ،رفتن رفتن فکر وروشش از یک سبک ادبی به سبک دیگر باشد .علی الفتی گریز را بلد است از او یاد بگیریم. اما گاهی بیش از آنچه که باید گریز می زند !این به نوعی خوب است چون ادبیات را روز آمد تر می کنم.۲- زدن مردی ،گریختن مری پندی پراکتیکانهبرای عملگرایی رئال. اگر به سیر شعرهای الفتی نظری بیندازیم می بینیم که او سبک های مختلف ادبی را در حوزه شعر آزموده است و آوانگاردانه به شعر می نگرد .مرز را مورد سوال قرار می دهد.
برای بعضی ماندن دریک سبک وروش شعری مثل پوست خربزه یا به کوردی بگویم (گایانه ی ژیرپا) می ماند که زیر پایشان ریخته باشند .همان سبک ها آن ها را به زمین می کوبد .به دلیل است که می گویم گریختن واجب است.
ادبیات پاستورال
علی الفتی در مقدمه کتاب شعر گەرمێیان که به تاسی از رسم الخط آرامی درگویش سورانی گهرﻣﻴﺎننوشته شده وبه نظرم گەرمێیان درست است،به مسئله عبور از ادبیات پاستورال پرداخته است ،بله،ماندن در آن ،افتادن ودرنیامدن درچنبره افعی تکرار است ،اما بخش کلانی از زیر ساخت ادبیات مانیز محسوب می شود ،ولی می توان آوانگاردانه به روش علی الفتی به آن نگریست وسبک ها را آزمود،کشف وتجربه جدید آدم نترس می طلبد، گەرمێیان را شعر نئوکلاسیک نامیده است ،دراصل این مکتب به (مکتب روابط انسانی نیز شناخته شده است )که البته در رشته های دیگر نیزبه سهم خود به آن پرداخته اند،اما بحث ما درحوزه ادبیات است .برای مطالب نئوکلاسیک درحیطه ادبیات باید جنبه های اجتماعی ،طبیعی و . . . را آزمود واین مستلزم وقت ،انرژی ،سرمایه ،دقت وداشتن ذوق است .
مایلم اصطلاح تکنوپاستورال را برای شعر علی الفتی در گەرمێیان به کار ببریم که این اصطلاح در اصل مبین تصور یابرداشت مثبت از تکنیک وتکنولوژی واستفاده از آنهادرایجاد فضایی دلپذیر ومصفاست. من این را با شعر گەرمێیان چنین ارتباط می دهم: که علی الفتی فضایی دلپذیر درغزل زبان کوردی ایجاد کرده است. علی الفتی خودش دلپذیر نیست !وقتی که از سروصدا وقیل وقال وازدحام شهرنشینی عاصی می شود دلپذیریش را از دست می دهد واین برای هنرمندان مطرح پیش می آید.
زبان فاخر، شعر فاخر :
کوردی زبان فاخری است وشعر فاخر حق اوست . گەرمێیان را من شعر فاخر کوردی حال حاضر می دانم .برخلاف معنای تحت الفظی نئوکلاسیک یاماژنیالیسم که موضوعی را از خُرد به کلان می کشاند، برخی از شعرهای گەرمێیان موضوع شعریت را از خُرد به کلان می کشاند.
عموما شعر باسرایندگان شان قبل از آغاز به پایان می رسند چون شاعرانشان آنها را باذهن بازنده ای گفته اندیا ساخته اند .اما بعضی شعرها می مانند ،تقلید می شوند،وورد زبان مردم هستند ،ترانه با آنها می سرایند .این یعنی آشنایی با روحیه مردم ،برخواسته از طبیعت وفرهنگ ،سروده شده بازبان زنده ،درکتاب شعر گەرمێیان از این دست شعرها داریم مثل شعر ص ۱۹،ص ۲۱،ص ۳۹،ص ۶۳،ص ۷۵،و ص ۸۳٫
زبان به طور اتوماتیک مطالبه محور است وبخش قابل توجهی از این طلب بعهده ی شعر است واز آن هم تنتظار می رود.برای برآوردن این انتظار قرار نیست به بهانه تحول طلبی به دیگر سبک ها پشت پا بزنیم،آسمان، زمین،ستارگان،خورشید،ماه آب و زندگی سنتی هم هستند .عبور از ادبیات پاستورال به معنی پشت پا زدن به آن نیست ،بلکه به معنی تجربه وعبور از آن است .در کتاب گەرمێیان رگه هایی قوی از شان ها ونمادهای پاستورالیک وجود دارد اما شیوه وسبک وتحولی که در ساختار اشعار وجود دارد خود آن را در اکثر موارد از ادبیات پاستورال جدا کرده است .همین اندک در ذات خود بسیار است .
شانیت شعر،شانیت شاعر.
وقتی که شعر به اصولش پایبندباشد دارای شان است ،بارعایت ریزه کاریهای هنری ویژه شعر ،روش مند بودنش درقالب سبک های مختلف ،تحول طلبی ،آوانگارد بودن،روز آمد بودن و . . . شعر دارای شانیت می شود.اما کار شاعر سخت تر است .تنها شعر گفتن کافی نیست باید جنگ سختی با خود داشته و بی رحمانه با خود رک و راست باشد ،تا بتواند شانیت شاعریش را ارائه دهدوبنمایاند.چون وقتی که شعرش دارای شانیت باشد انتظار از او بالا می رود ،الگو می شود مردم به زبان او صحبت می کنند زبان برای زایش وباز زایش خود به شاعر نیازمند خواهد بود وواز راه شاعر است که دست به باز پیرایی خود می زند و نو می شود.
مطالبات زیباشناسانه ی زبان در شعر فراوان است .ادبیات هرمردمی زمانی قوی می شود که دارای هنرمندانی با شانیت هنر خود باشند ،تابتواند تحول طلبی عملگرایانه را به انجام برساند.از هنرمند مطالبه طلبی و از دام تحول طلبی منفعلانه بگریزد، گەرمێیان داری شانیت شاعری است . گەرمێیان رکورد دار ادبیِ تازه ای در غزل کوردی معاصر است.